English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U کنترل هایی
frame U هیکل حالت موقتی
frame U استاتور استخوان بندی
frame U قاب چارچوب کمان
frame U فریم
frame U قاب کردن
frame-up U پرونده سازی
K-frame U قاببصورتحرفk
frame up U دسیسه
frame up U دوز وکلک
frame up U توط ئه
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
saw frame U کمان اره
frame-up U توط ئه
frame U تنه
frame U قاب
frame U پاپوش درست کردن
frame U بدن
frame U چهارچوب تنه
frame U ساختمان
frame U منطق اسکلت
frame U قاعده
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U فرمول
frame U بیان کردن
frame U تنظیم کردن
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U چارچوب
frame U صحنه
frame U شاسی
frame U کالبد
frame U قاب کادر
frame U سازه
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U قواره
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U دنده عرضی
frame U باربست
frame U چهارچوب
frame push U اهرم فشاردهنده
head of frame U سرقاب
burner frame U قالب
frame stile U قالبنردبانی
metal frame U قالبفلزی
burner frame U سوخت
frame agreement U توافق اولیه
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to connect to frame U اتصال به بدنه
two light frame U پنجره دو قلو
two light frame U پنجره دوچشمه
cold frame U سرما دورکن
freeze-frame U قاب ایستایی
freeze-frame U قاب ایستا
time frame U چارچوب زمانی
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
time frame U مدت لازم
overhead frame U قالببالایسر
portal frame U قالبدرگاهی
frame of mind U حالتذهنیفرد
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
warp frame U قاب چله
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
box-frame U قاب صندوقی
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame U قالبفلزی
web frame U قالبشبکهای
roller frame U قالبدورانی
sash frame U حمایلقاب
walking frame U قالبچهارپا
vertical frame U قالبعمودی
sill of frame U آستانهقاب
timber frame U قالبچوبی
track frame U قالبشیار
warping frame U قالبپیچنده
door-frame U چارچوب در
space frame U قاب سه بعدی
frame of reference U چهارچوب داوری
crane frame U چارچوب جرثقیل
distribution frame U مقسم
door frame U چارچوب در
frame antenna U انتن چارگوش
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus U شاسی
frame partition U جداگر سازه دار
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
frame work U چهارچوب
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
chassis frame U چارچوب شاسی
frame-ups U پرونده سازی
frame-ups U توط ئه
window frame U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
bar frame U تیرک قاب
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
full frame U قاب کامل
reference frame U دستگاه مقایسهای
page frame U قالب صفحه
pack frame U کوله پشتی زین دار
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
mirror frame U جعبه اینه
picture frame قاب عکس
piling frame U داربست
plan frame U چارچوب برنامه
mast frame U قاب چهارگوش
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
frame frequency U بسامد صحنه
machine frame U چارچوب دستگاه
page frame U قاب صفحه
magnet frame U یوغ اهنربایی
main frame U کامپیوتر بزرگ
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
intermediate distribution frame U مقسم میانی
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
gap frame press U پرس "سی " شکل
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame of mind (good or bad) <idiom> U
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
middle rial of door frame U قیدچه
top and bottom rail of door frame U پاسار
sewing: sewing frame U ماشیندوخت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com