Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fourth estate
U
مطبوعات عمومی
fourth estate
U
نشریات ملی
fourth estate
U
رکن چهارم مشروطیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fourth
U
چهارمین
fourth
U
چهارم
fourth
U
چهاریک ربع
one fourth
U
ربع
fourth dimension
U
بعد چهارم
Fourth of July
U
روز آزادی امریکا
fourth wheel
U
چهارمینچرخهای
fourth dimension
U
بعد زمان
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
fourth degree of readiness
U
محل دریانوردی station cruising: syn
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
fourth generation computer
U
کامپیوتر نسل چهارم
fourth generation computers
U
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
estate
U
ماترک
estate at will
U
اجاره مشروط
estate at will
U
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
third estate
U
عوام
one third of estate
U
ثلث ترکه
one third of estate
U
ثلث
estate
U
دارائی فردمتوفی
estate
U
دارائی
estate
U
املاک
estate
U
ملک
estate
U
دسته طبقه
estate
U
حالت
estate
U
وضعیت
estate
U
دارایی
life estate
U
حق عمری
life estate
U
عمری
real estate
U
معاملات زمین
real estate
U
خرید زمین
real estate
U
مال غیرمنقول
real estate
U
املاک و مستغلات
estate tax
U
مالیات مستغلات
real estate
U
زمین
real estate
U
املاک و ساختمان
trading estate
U
ملکتجاری
industrial estate
U
محوطهصنعتی
estate agent
U
فروشندهزمینوملک
real estate
U
مستغل
housing estate
U
محوطهی خانه سازی
estate cars
U
اتومبیل استیشن
winding up an estate
U
تقسیم مال بین غرماء
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
separate estate
U
اموال شخصی زن
real estate
U
ملک
partition of an estate
U
افراز ملک
one thrid of the estate
U
ثلث ترکه
estate tax
U
مالیات بر املاک
estate of a deceased
U
ماترک
estate duty
U
مالیات ارث
estate by curtesy
U
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy
U
میراث قانونی زوج
equitable estate
U
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
equitable estate
U
عین مرهونه
distribution of the estate
U
تقسیم ترکه
estate duty
U
مالیات بر ارث
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
administration of estate
U
اداره ترکه
estate for life
U
حق عمری
estate for years
U
حق رقبی
estate in common
U
اشتراک در مالکیت زمین
estate in fee
U
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate in remainder
U
تملک معلق
estate in remainder
U
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in reversion
U
هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in reversion
U
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate of a deceased
U
ترکه
estate in dower
U
میراث قانونی زوجه
estate in common
U
مالکیت مشاع
real estate
U
مستغلات
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
کرایه دادن چیزی
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
estate in joint tenancy
U
واگذاری مشاع
estate in joint tenancy
U
در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
real estate broker
U
دلال اموال غیرمنقول
real estate broker
U
واسطه املاک
benefical owner of an estate
U
مالک بهره برداریک دارایی
original and derivative estate
U
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
original and derivative estate
U
مال اصلی و مال فرعی
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
اجاره دادن چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com