Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bevel gear drive
U
جعبه دنده مخروطی
eight speed gear drive
U
گیربکس هشت دنده
variable speed gear drive
U
گیربکس قابل تنظیم
Other Matches
gear
U
جعبه دنده
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
U
انتقال دادن
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
to go out of gear
U
خراب شدن
gear
U
پوشانیدن
gear
دنده
gear
چرخ دنده
gear
مجموع چرخهای دنده دار
gear
U
اسباب لوازم
gear
U
ادوات
gear
U
افزار
gear
U
الات جامه
gear
U
پوشش دنده دار
gear
U
کردن اماده کارکردن
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
in gear
U
اماده حرکت
in gear
U
دایر
out of gear
U
ازهم سواشده
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
out of gear
U
خراب
in gear
U
اماده
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
gear in
U
درگیر شدن
drive
U
شفت
drive way
U
مسیر اتومبیل رانی
drive way
U
جاده خیابان
d.c. drive
U
محرکه جریان دائم
d.c. drive
U
ماشین جریان دائم
off drive
U
ضربه به سمت راست
to drive out
U
بیرون کردن
on drive
U
ضربه بسمت توپزن
to drive at
U
توجه داشتن به
to drive at
U
قصد داشتن از
to drive away
U
دفع کردن
to take a drive
U
سواری کردن
to drive away
U
دورکردن
drive-in
U
درایواین
self-drive
U
اتومبیلیبارانندهخودکار
drive
U
تحریک کردن
drive
U
عقب نشاندن بیرون کردن
drive
U
بردن
drive
U
سائق
drive
U
راندن
drive
U
ضربه درایو
drive
U
رانندگی ارابه مسابقهای
drive
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive
U
ضربه از پایین
drive
U
فرار گل زن
drive!
U
برون!
[با ماشین]
drive
U
سواری کردن کوبیدن
drive
U
گرداننده
drive
U
ولت محرک
drive
U
رانندگی کردن
drive
U
راندن گرداندن گرداننده
drive
U
دنده
drive
U
گریز پا به توپ
drive
U
جلو بردن
drive
U
محرکه گیربکس
drive
U
سوارشدن و کنترل اتومبیل
drive
U
باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
drive
U
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
drive
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
U
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive
U
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
رانش سواری دوندگی
drive at
<idiom>
U
سعی درگفتن چیزی
drive
U
فرمان
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
gear wheel
U
چرخ دنده
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
gear ratio
U
نسبت چره دنده ها
gear quadrant
U
ماهک جعبه دنده
gear pump
U
پمپ روغن دندهای
head gear
U
پوشش سر
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
spiral gear
U
چرخ دنده حلزونی
helical gear
U
چرخ دنده حلزونی
head gear
U
کلاه تمرین بوکس
hoisting gear
U
چرخ دنده بالابر
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
herringbone gear
U
چرخ دندانه جناغی
high gear
U
دنده قوی خودرو
pull gear
U
چرخ دنده بالابر
head gear
U
روسری
gear pump
U
پمپ دندهای
gear level
U
دسته دنده
gear case
U
پوسته جعبه دنده
gear case
U
جعبه دنده
gear brake
U
ترمز سیستم انتقال
gear box
U
گیربکس
gear box
U
جعبه دنده
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
gear arrangment
U
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
fuse gear
U
متعلقات فیوز
foxer gear
U
وسیله تولید صدا
gear cluster
U
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear wheels
U
چرخ دنده ها
gear level
U
تبدیل کردن
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear grinder
U
ماشین پرداخت چرخ دنده
gear friction
U
اصطکاک چرخ دنده
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
gear cutter
U
فرز
gear cutter
U
دنده تراش
gear wheel
U
چرخ دندانه دار
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
gear housing
U
پوششچرخدنده
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
training gear
U
گردونه در سمت
riot gear
U
نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
timing gear
U
چرخ دنده میل بادامک
synchromesh gear
U
گیربکس سنکرون
switch gear
U
وسیله اتصال
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
steering gear
U
جعبه فرمان
tumble gear
U
چرخ واسطه
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
gear cable
U
کابلچرخدنده
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
get one's rear in gear
<idiom>
U
عجله کردن
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear
U
دنده مورب
worm gear
U
دنده مارپیچی
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
steering gear
U
دنده سکان
steering gear
U
دنده فرمان
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
mess gear
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
low gear
U
دنده کندکن
loose gear
U
چرخ دندانه هرزگرد
landing gear
U
ارابه فرود
planetary gear
U
دنده خورشیدی
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear
U
دنده ملخی
spur gear
U
چرخ دندانه دار
running gear
U
قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
foxer gear
U
صداساز
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
driving gear
U
چرخ دنده محرک
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
differential gear
U
دنده عقب اتومبیل
breathing gear
U
ماسک تنفسی
bevel gear
U
چرخ دندانه مخروطی
bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی
bevel gear
U
دنده کرامویل
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
gear wheels
U
چرخ های دندانه دار
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
beaching gear
U
سرسره قایق
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
bevel gear
U
دنده مورب
elevating gear
U
چرخ دندانه بالابر
compasition gear
U
چرخ دنده مرکب
crank gear
U
چرخ دنده سر میل لنگ
reverse gear
U
دنده معکوس
control gear
U
دستگاه کنترل
crown gear
U
چرخ دنده محدب
external gear
U
تاج دندانه خارجی
exhaust gear
U
چرخ دندانه خروجی
breathing gear
U
وسیله تنفسی
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
fishing gear
U
اسباب ماهیگیری
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
flight gear
U
لباس پرواز
change gear
U
چرخ دندانه تبدیل
right-hand drive
U
اتومبیلهاییکهفرمانآنهادرسمتراستاست
to drive mad
U
بدیوانگی انداختن
to drive mad
U
دیوانه کردن
to drive into a corner
U
درتنگنا انداختن
primary drive
U
سائق نخستین
cover drive
U
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
all wheel drive
U
محرک تمام چرخها
Bernoulli drive
U
سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
roller drive
U
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
carriage drive
U
خیابان پارک
st0 drive
U
گرداننده 605ST
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com