Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
loop
U
حلقه
loop
U
حلقه طناب
loop
U
گره
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
خمیدگی
loop
U
حلقه دارکردن
loop
U
گره زدن
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
کمند
loop
U
مهاری
loop
U
دریچه
loop
U
سوراخ
loop
U
ضربه بلند قوس دار
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
حلقه زدن
loop
U
حلقه شدن
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
armature loop
U
حلقه ارمیچر
armature loop
U
پیچک ارمیچر
closed loop
U
حلقه بسته
closed loop
U
حلقه مسدود
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
counting loop
U
حلقه شمارش
current loop
U
حلقه جاری
curtain loop
U
بازوبندپرده
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop
U
حلقه ریزش اب
endless loop
U
حلقه بی پایان
endless loop
U
حلقه بی انتها
expansion loop
U
خم انبساط
feedback loop
U
حلقه باز خوردی
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
hysteresis loop
U
حلقه پسماند
hysteresis loop
U
منحنی هیسترزیس
induction loop
U
حلقه القائی
inductive loop
U
حلقه ی القائی
infinite loop
U
حلقه نامحدود
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
inner loop
U
حلقه داخلی
inner loop
U
حلقه درونی
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
local loop
U
حلقه محلی
loop antenna
U
انتن حلقوی
loop antenna
U
انتن حلقهای
loop body
U
تنه حلقه
loop body
U
بدنه حلقه
loop checking
U
مقابله حلقه
loop code
U
کد حلقوی
loop control
U
کنترل حلقه زنی
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
loop counter
U
شمارنده حلقه
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
loop hole
U
روزنه
loop hole
U
گریز
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop knot tie
U
گره حلقوی
loop line
U
دوراهی
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
loop pass
U
پاس قوسی
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling
U
بند حلقهای
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
varley loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
magnetic hysteresis loop
U
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
nested loop
U
حلقه اشیانهای
nested loop
U
حلقه تو درتو
nested loop
U
حلقه لانهای
open loop
U
مدار باز
open loop
U
حلقه باز
open loop gain
U
بهره تقویت در حلقه باز
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
perfection loop knot
U
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
prusik loop
U
گره پلکانی
single loop armature
U
ارمیچر تک پیچکی
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
Other Matches
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop
U
گریز
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop
U
شکاف تهویه
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
peg loop
U
میخحلقهطناب
loop stitches
U
کوکطنابی
heel loop
قوس پاشنه
hanger loop
U
جایآویز
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
button loop
U
دکمهرکاب
belt loop
U
حلقهکمربند
loop-hole
U
روزنه
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
distributor service loop
U
خطسرویسپخش
sleeve strap loop
U
بستنوارسرآستین
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com