English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floating bridge U پل شناور
floating bridge U پل متحرک موقتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
floating pontoon bridge U پل پونتون
Other Matches
floating U UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating U متحرک
floating U متغیر
floating U جابجا شده
floating U مواج
floating U متحرک برروی اب
floating U شناوری
floating U عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating U اضافی
floating U نوک پرواز کننده
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating U علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating U صاف کردن
floating U لیسه کردن
floating U شناور
floating U عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating U غوطه ور
floating U سیال مواج
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating U فاقدوسیله اتصال
floating U عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating kidney U کلیه متحرک
floating point U ممیز شناور
floating point U با ممیز شناور
floating mine U مین سطحی
floating mine U مین شناور
floating mastic U ملاط قیری
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
floating island U جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating light U کشتی فانوس دار
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating light U انبان شناورچراغ دار
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
floating gyro U ژایرو شناور
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
floating cargo U باری که دردریا است
floating capital U سرمایه متحرک
floating battery U باتری ذخیره
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base U پایگاه شناور دریایی
floating axle U محور نوسان
floating audress U نشانی شناور
floating charactep U دخشه شناور
floating crane U جرثقیل متحرک
floating bearing U یاطاقان نوسان دار
floating grid U شبکه شناور
floating fundation U پی شناور
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating drydock U حوضچه شناور خشک
floating dock U حوض شناور
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating debt U بدهی متغیر
floating aquatics U ابزیان شناور
floating policy U بیمه نامه متغیر
floating reserve U احتیاط سیال
floating reserve U نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reticle U عدسی مواج
floating roof U سقفشناور
floating head U تیغهمسطح
floating reticle U تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating ribs U دندههای ازاد
floating rib (2) U دندهآزادجناقسینه
floating screed U شمشه گچی
floating tool U ابزار متحرک
floating reamer U برقو یا جدار تراش متحرک
floating rates U نرخهای بارهای دریایی
to stay floating U معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
floating point U ممیز شناور [ریاضی]
floating voter U فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population U جمعیتشناور
floating sleeve U آستینبلندآزاد
floating trade U تجارت دریایی
floating point number U عدد با ممیز شناور
floating-roof tank U مخزنسقفشناور
floating point number U اعداد ممیز شناور [ریاضی]
free floating anxiety U اضطراب فراگیر
floating tool holder U ابزارگیر متحرک
floating point arithmetic U حساب ممیز شناور
floating point constant U ثابت ممیز شناور
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
floating point operation U عملیات ممیز شناور
floating point representation U نمایش با ممیز شناور
floating point rutine U روال ممیز شناور
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating rate of exchange U نرخ شناور ارز
floating point operation U عملکردبا ممیز شناور
floating exchange rate U نرخ متغیرارز
floating exchange rate U نرخ شناور ارز
floating point basic U نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
bridge U پل
bridge U جسر
bridge U compassplatform : syn
bridge U پل فرماندهی
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge U اتصال دادن
bridge U پل ساختن
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge U پل زدن
bridge U برامدگی بینی
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge U بازی ورق
bridge U پل فرماندهی کشتی
railroad bridge U پل راه اهن
pontoon bridge U پل موقت
pontoon bridge U پل شناور قایقی
railway bridge U پل راه اهن
skew bridge U پل کج
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal bridge U پل مخابره ناو
salt bridge U پل نمک
road bridge U پل خیابان
road bridge U راه پل
rise of a bridge U خیز طاق پل
ribbon bridge U پل کرکرهای
ribbon bridge U پل تاشونده
oxygen bridge U پل اکسیژنی
operating bridge U پل کارگاهی
magnetic bridge U پل مغناطیسی
loading bridge U پل بارگیری
lifting bridge U پل بالارو
lever bridge U پل بالا رو
lever bridge U پل باز شو
lattice bridge U پل شبکهای
lattice bridge U پل نردهای
irish bridge U پل ایرلندی
magnetic bridge U پل رلوکتانس
maxwell bridge U پل اندازه گیری ماکسول
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
navigating bridge U پل ناوبری
natural bridge U پل طبیعی
movable bridge U پل بازشو
movable bridge U پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge U پل متحرک
measuring bridge U پل اندازه گیری
maxwell m l bridge U پل ماکسول
irish bridge U ابنمای مغروق
slab bridge U پل دالو
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
portal bridge U پلدروازهای
road bridge U پل راه
lift bridge U پلبالارو
compass bridge U قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose U برآمدگیبینی
bridge assembly U برآمدگیسیمها
beam bridge U پلمیلهای
bass bridge U پایهباس
through arch bridge U پلکمانسراسری
transporter bridge U پلانتقال
treble bridge U پلصدایزیر
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
lattic-bridge U پل نرده ای
bridge finance U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge <idiom> U همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it <idiom> U درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
arch bridge U پلقوسدار
wien bridge U پل وین
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
the instability of a bridge U نا استواری پل
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
swing bridge U پل نوسان دار
swing bridge U پل گردان
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge U پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge U پل الواری
the pier of a bridge U پایه پل
the span of a bridge U چشمه یا دهانه پل
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
weigh bridge U قپان تخت قنطار کش
weatstone bridge U پل ویتستن
truss bridge U پل اسکلت فلزی
truss bridge U پل خرپایی
truss bridge U پل با تیر مشبک
truss bridge U پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge U پل پایه خرپایی
treadway bridge U پل دوخطه
slab bridge U پل تاوه
irish bridge U پل مغروق
bridge escape U فرار از پل
bridge pier U پایه پل
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge rectifier U یکسو کننده پلوار
bridge rectifier U یکسوکننده بریج
bridge seat U تکیه گاه
bridge seat U پاشنه پل
bridge shoe U پاشنه پل
bridge shoe U زیره پل
bridge deck U بدنه پل
bridge circuit U مدار پلوار
bridge shoe U پاشنه
bascule bridge U پل بازشو
bascule bridge U پل بازشونده
bascule bridge U پل متحرک باسکولی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com