English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flashed U برق
flashed U روشنایی مختصر
flashed U یک ان
flashed U لحظه
flashed U بروز ناگهانی جلوه
flashed U تشعشع
flashed U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed U زودگذشتن
flashed U فلاش عکاسی
flashed U تلالو تاباندن
flashed U پیام انی یا برق اسا
flashed U نور برق دهانه توپ یا تفنگ
flashed U درخشیدن
flashed U برق زدن
flashed U تاباندن
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed U فلاش
flashed U درخش
flashed U تابش انی
flashed U حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
flashed U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed U معدن موازی سریع A/D.
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashed filament U افروزه تابدیده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com