Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report
U
تعرفه خدمتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fitness
U
برازندگی
fitness
U
صلاحیت شایستگی
fitness
U
سازگاری
fitness
U
قابلیت
physical fitness
U
امادگی عمومی جسمانی
physical fitness
U
امادگی جسمانی
medical fitness
U
امادگی پزشکی
medical fitness for marriage
U
قابلیت صحی برای ازدواج
the report goes
U
چنین گویند
report
U
گواهی
report
U
مدرک
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
خبردادن
report
U
اطلاع دادن
report
U
شایعه
report
U
گزارش
report
U
گزارش دادن
report
U
صدا
report
U
انتشار
report
U
شهرت
report
U
معرفی کردن خود
report
U
خبر
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
صدای شلیک
report
U
گزارش دادن به
report generator
U
گزارش زا
report generator
U
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
situation report
U
گزارش وضعیت
snap report
U
گزارش فوری یا انی
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
self report inventories
U
پرسشنامههای خودسنجی
school report
U
گزارش اموزشگاه
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
report program
U
برنامه گزارش
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
report generator
U
مولد گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report writer
U
نویسنده گزارش
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
status report
U
گزارش وضعیت
subemit a report
U
گزارش دادن
submit a report
U
گزارش دادن
to draw up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
press report
U
گزارش خبری
survey report
U
گزارش بازرسی
technical report
U
گزارش فنی
to write out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
to report for duty
U
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
viva report
U
گزارش شفاهی
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
report card
U
کارنامه
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
error report
U
گزارش خطا
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
feeder report
U
گزارشات تکمیلی
feeder report
U
گزارشات بعدی
final report
U
گزارش نهایی
flash report
U
گزارش انی
flash report
U
گزارش برق اسا
hot report
U
گزارش مهم
hot report
U
اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
detailed report
U
گزارش مشروح
report cards
U
کارنامه
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
annual report
U
گزارش سالانه
annual report
U
گزارش سالیانه
command report
U
گزارش فرماندهی
contact report
U
گزارش اخذ تماس
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
i saw the report in the rough
U
من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
report generator
U
تولیدگزارش
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
report file
U
فایل گزارش
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
readiness to report
U
حاضر جوابی
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
report generation
U
گهارش زایی
of good report
U
نیک نام
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
periodic report
U
گزارش دورهای
management report
U
گزارش مدیریت
internal report
U
گزارش داخلی
report generation
U
تولید گزارش
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
project technical report
U
گزارش فنی طرح
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
a true and accurate report
U
گزارشی درست و دقیق
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language
U
زبان برنامه نویسی مفسر
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
U
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com