English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
final measurement U اندازه گیری نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
measurement U اندازه گیری
measurement U روش قضاوت چیزی
measurement U مساحت
measurement U سنجش
measurement U اندازه
correlation measurement U اندازه گیری همبستگی
comparative measurement U سنجش مقایسهای
certificate of measurement U گواهی وزن
certificate of measurement U گواهی اندازه و ابعاد
current measurement U امپرمتر
absolute measurement U اندازه گیری مطلق
depth measurement U اندازه گیری عمق
depth measurement U سنجش گودی
direct measurement U اندازه گیری مستقیم
insulation measurement U سنجش و ازمایش ایزولاسیون
engineering measurement U اندازه گیری فنی
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
frequency measurement U سنجش فرکانس
frequency measurement U اندازه گیری فرکانس
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
measurement ofland U اندازه گیری زمین
comparative measurement U سنجش قیاسی
measurement of rainfall U اندازهمقداربارش
unit of measurement U واحد اندازه گیری
certificate of measurement U گواهی مقدار
spatial measurement U روش ای که به کامپیوتر امکان میدهد تا محل نشانه گر را در سه بعدی پیدا کند
radar measurement U اندازه گیری رادار
measurement uncertainty U خطای اندازه گیری [ریاضی]
mental measurement U اندازه گیری روانی
measurement ofland U زمین پیمایی
measurement of humidity U اندازهگیریمقدارابر
high accuracy measurement U سنجش دقیق
instrument for absolute measurement U دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
field intensity measurement U دستگاه اندازه گیری شدت میدان
measurement of cloud ceiling U اندازهگیریفشارهوا
direct potentiometric measurement U اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
measurement of air pressure U زائده
measurement of benefits and costs U اندازه گیری منافع و هزینه ها
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
metric system of measurement U سیستم اندازه گیری متریک
high tension measurement bridge U پل اندازه گیری فشار قوی
measurement of snowfall: snow gauge U اندازهگیریمقداربارشباران
measurement of wind strength: anemometer U اندازهگیریجهتباد
final U تهایی
final U قاطع
final U نهائی
final U مسابقه نهایی
final U فینال
final U قطعی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final U غایی
final U غایی قطعی
final U نهایی
final U پایانی
final U اخرین
final value U ارزش نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
final award U رای قطعی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
final whistle U سوت پایان [ورزش]
final act U سند نهایی
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final approach U مسیر نهایی فرود
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
quarter final U یک چهارم نهایی
final instrument U معادل act final
Cup Final U بازیفینال
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
semi-final U مسابقات نیم پایانی
semi-final U نیم پایانی
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
to have the final [last] word <idiom> U حرف خود را به کرسی نشاندن
semi-final U نیمه نهایی
final act U قطعنامه
final velocity U سرعت نهایی
final test U ازمایش نهائی
final assembly U مونتاژ نهایی
final judgement U حکم نهایی
final invoice U صورت حساب نهایی
final assembly U نصب نهایی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final cut U برش نهایی
final goods U کالا برای مصرف نهائی
final goods U کالای نهائی
final drive U محرکه محور عقب
final decision U رای قطعی و نهایی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive U گرداننده نهایی
final cinditions U شرایط فینال
final demand U تقاضای نهائی
final diameter U قطر نهایی
final destination U مقصد نهایی
final payment U پرداخت نهایی
final term U جمله نهایی
final temperature U درجه حرارت نهایی
final payment U پراخت نهائی
final heading U مسیر پرواز نهایی
final result U نتیجه نهایی
final report U گزارش نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final state U حالت پایانی
final cinditions U شرایط پایانی
final process U دستور اجرای حکم
final price U اخرین قیمت
final price U قیمت نهائی
final position U وضعیت نهایی
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
full and final settlement U تسویه تمام و کمال
and that is flat(final)!No arguments! U چون وچراهم ندارد !
final boiling point U نقطه جوش پایانی
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
final awards judgements U احکام قطعی
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable. U بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
measurement of wind direction: wind vane U اندازهگیریمقداربارشبرف
measurement of sunshine: sunshine recorder U اندازهمقدارتابش
wheel measurement [ wheel measuring] U بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com