English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fields U میدان
fields U زمین
fields U صحرا
fields U دشت کشتزار
fields U دایره
fields U رشته
fields U بمیدان یا صحرا رفتن
fields U پایکار
fields U کارگاه
fields U میدان دید
fields U زمینه رزمی صحرایی
fields U میدان رزم صحرا
fields U دشت
fields U فرودگاه
fields U زمین بازی
fields U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fields U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fields U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields U حوزه
fields U میدانه
fields U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields U مشابه 4036
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U نوشتن داده روی PROM
fields U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields U کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields U خارج اداره یا کارخانه
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields U بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fields U فیلد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic fields U حوزه مغناطیسی
magnetic fields U میدان مغناطیسی
playing fields U زمین فوتبال
playing fields U زمین بازی
playing fields U میدان بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com