Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fielded
U
میدان
fielded
U
زمین
fielded
U
صحرا
fielded
U
دشت کشتزار
fielded
U
دایره
fielded
U
رشته
fielded
U
بمیدان یا صحرا رفتن
fielded
U
پایکار
fielded
U
کارگاه
fielded
U
میدان دید
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
fielded
U
میدان رزم صحرا
fielded
U
دشت
fielded
U
فرودگاه
fielded
U
زمین بازی
fielded
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fielded
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded
U
حوزه
fielded
U
میدانه
fielded
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fielded
U
مشابه 4036
fielded
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
U
نوشتن داده روی PROM
fielded
U
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded
U
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fielded
U
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded
U
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fielded
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fielded
U
خارج اداره یا کارخانه
fielded
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded
U
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded
U
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded
U
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fielded
U
فیلد
fielded
U
صفحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com