Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
field notes
U
یادداشتهای صحرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
notes
U
یادداشت
notes
U
سند
notes
U
درنظر گرفتن
notes
U
کلید پیانو
notes
U
تفسیر
notes
U
تبصره قبض
notes
U
نامه رسمی
notes
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes
U
pro-memoria
notes
U
تذکر
notes
U
توجه
notes
U
اهنگ صدا نت موسیقی
notes
U
یادداشت درسی
notes
U
یادداشت سخنرانی
notes
U
تبصره یادداشت ها
notes
U
یادداشت کردن
notes
U
ثبت کردن
notes
U
بخاطرسپردن
notes
U
ملاحظه کردن
notes
U
نت موسیقی نوشتن
notes
U
اسکناس
notes
U
توجه کردن ذکر کردن
notes
U
خاطرات یادداشت
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
to take notes of
U
خلاصه نویسی کردن از
re issuable notes
U
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
promissory notes
U
سند بدهی
exchange of notes
U
مبادله یادداشتها
promissory notes
U
اسناد اعتباری
promissory notes
U
سفته
promissory notes
U
فته طلب یا پته طلب قبض عندالمطالبه
identic notes
U
یادداشتهای همانند
lecture notes
U
جزوه درس دانشگاهی
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
exchange of notes
U
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
half-notes
U
نیم پرده
promissory notes
U
فته طلب
promissory notes
U
برگه بدهی
credit notes
U
برگ بستانکار
credit notes
U
صورت وضعیت اعتباری
credit notes
U
اعلامیه بستانکاری
credit notes
U
سند بدهی
article had two notes
U
ماده یکم دو تبصره
article had two notes
U
داشت
bank notes
U
اسکناس
promissory notes
U
سند ذمهای
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
U
برگه انتقال مواد
Notes . Comments . Remarks.
U
ملاحظات
To exchange views with someone . . To compare notes with some one.
U
با کسی تبادل نظرکردن
zero field
U
میدان صفر
field name
U
نام فیلد
to take the field
U
جنگ اغازکردن
field
U
حوزه
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
To take field against somebody .
U
بر علیه کسی وارد شدن
right field
U
سمتراستزمین
field
U
رشته
[دانشی]
to keep the field
U
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
zero field
U
بی حوزه
zero field
U
بی میدان
to keep the field
U
درجای خودثابت ماندن
field
U
زمین
field
U
دشت
field
U
فرودگاه
field
U
زمین بازی
field
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
U
میدان رزم صحرا
field
U
زمینه رزمی صحرایی
field
U
صحرا
field
U
دایره
field
U
رشته
field
U
بمیدان یا صحرا رفتن
field
U
دشت کشتزار
field
U
پایکار
field
U
کارگاه
field
U
میدان دید
field
U
میدانه
field
U
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
U
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
U
شاخه
[دانشی]
field
U
خارج اداره یا کارخانه
field
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
U
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
U
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
U
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
U
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
U
مشابه 4036
field
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
U
میدان
field
U
نوشتن داده روی PROM
field
U
فیلد
field
U
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
field theory
U
نظریه میدانی
field theory
U
تئوری میدان ها
field of gravity
U
میدان ثقل
field theory
U
نظریه اساسی میدان
field service
U
خدمات پایکار
field template
U
قالب فیلد
field template
U
الگوی فیلد
field of force
U
میدان نیروی مغناطیسی
field stockade
U
ذخایر صحرایی
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field strcture
U
ساخت میدانی
field strength
U
شدت میدان
field study
U
بررسی میدانی
field of force
U
میدان نیرو
field splice
U
وصله کارگاهی
field trip
U
گردش علمی
field type
U
از نوع جنگی
field work
U
کار در صحرا
field of play
U
زمین بازی
field work
U
استحکامات صحرایی استحکامات
field work
U
کار میدانهای
field work
U
کار صحرایی
field worker
U
پژوهشگر میدانی
flying field
U
میدان فرودگاه
force field
U
میدان نیرو
free field
U
میدان عمل ازاد
field work
U
پژوهش میدانی
field wire
U
سیم جنگی
field voltage
U
ولتاژ میدان
field type
U
نوع رزمی
field upgradable
U
سخت افزار قابل توسعه درمحل
field vector
U
بردار میدان
fixed field
U
میدان ثابت
field survey
U
نقشه برداری زمینی
field winding
U
سیم پیچ اهنربایی
field winding
U
سیم پیچی میدان
field wire
U
سیم صحرایی
free field
U
حوزه ازاد
field of regard
U
میدان دید
field operating
U
فعال درصحرا رده صحرایی
field order
U
دستورالعمل رزمی
field order
U
دستورعملیاتی دستور رزمی
field pea
U
نخود سبز فرنگی
field of view
U
میدان دید
field piece
U
توپ صحرائی
field player
U
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field point
U
سر تیر بسیار نازک
field pole
U
قطب میدان
field of play
U
پیست شمشیربازی
field officer
U
افسر رسته رزمی
visual field
U
میدان دید
field of honor
U
صحنه دوئل
field of view
U
منظره
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field of vision
U
میدان بینایی
field of vision
U
میدان دید
field officer
U
افسر عملیات صحرایی
field officer
U
افسر رزمی
field of fire
U
میدان اتش
field privilege
U
امتیاز فیلد
field radio
U
بی سیم صحرایی
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course
U
مسابقه تیراندازی جنگلی
field separator
U
جدا ساز میدان
field operating
U
عمل کننده در صحرا
field service
U
تعمیر در محل
field service
U
خدمات رزمی
field service
U
پشتیبانی سرویس رزمی
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
field shop
U
کارگاه صحرایی
field rheostat
U
رگولاتورمیدان
field rheostat
U
تنظیم کننده میدان
field radio
U
رادیوی قابل حمل صحرایی
field range
U
میدان تیر رزمی
field range
U
میدان تیرجنگی
field ration
U
جیره صحرایی
field ration
U
جیره رزمی
field rectifier
U
یکسوساز میدان
field regulator
U
نافم میدان
field regulator
U
تنظیم کننده میدان
field rheostat
U
رئوستای میدان
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
rotary field
U
میدان دوار
sort field
U
فیلد مرتب سازی
stray field
U
میدان هرز
tension field
U
میدان کششی
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
track and field
U
ه
track and field
U
چکش
track and field
U
دیسک و غیره
track and field
U
دو و میدانی
two phase field
U
میدان دو فاز
sort field
U
میدان مرتب سازی
sort field
U
میدان جور کردن
rotating field
U
میدان گردان
rugby field
U
زمین بازی رگبی
self consistent field
U
میدان خود سازگار
sensory field
U
میدان حسی
series field
U
میدان زنجیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com