English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
father figures U پدر- نماد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
figures U نگاره
figures U کشیدن
figures U تصویرکردن
figures U مجسم کردن
figures U حساب کردن
figures U شمردن
figures U پیکر
figures U رقم
figures U هیکل
figures U پیکره تندیس
figures U نقش
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figures U شماره چاپ شده
figures U عدد
figures U نقش رقم
the above figures U بالاتر
the above figures U ارقام بالا
His figures were way off (out). U ارقامش (حسابش )بکلی پرت بود
figures U شکل
figures U صورت
figures U شخص
the above figures U برتر
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
figures shift U مبدله ارقام
trade figures U میزانوارداتوصادراتیککشور
to i. any thing with figures U یا صحههای صورتی به چیزی زدن
to e. figures upon astone U صورت هایی بر سنگ نقش کردن
geometrical figures U اشکال هندسی
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
school figures U حرکات اسب
reversible figures U شکلهای بازگشت پذیر
inferior figures U حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
gottschaldt's figures U شکلهای گوتشالت
double figures U امتیاز دو رقمی
figures of speech U صنایع بدیعی
mother figures U مادر- نماد
documented plan figures U ارقام مستند برنامه
hidden figures test U ازمون شکلهای نهفته
embedded figures test U ازمون شکلهای نهفته
sound [arguments, data, figures] <adj.> U درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
father U موجد بوجود اوردن
your and my father U پدر شما و من
you are the p of your father U شما کاملا` به پدر خود شبیه هستید
my and his father U پدر هر دوی ما
my and his father U پدر مشترک من و او
father U موسس
father U پدر
father U والد
father U پدری کردن
father off U دورتر
How old is his father . U پدرش چه سنی است؟
at your father's U در خانه پدر شما
Your father is right (in the right) U حق با پدرت است
Holy Father U پدر مقدس
the dying father said U پدر که درحال مردن بود گفت
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
like father, like son <idiom> U درست شبیه پدر
Do you want an inheritance from your father?THen a. <proverb> U میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
on the father's side U از سمت بدر
father figure U پدر- نماد
founding father U پیافکن
father imago U پدر- نماد
Father Christmas U بابانوئل
your late father U مرحوم پدرتان
Father's Day U روز پدر
founding father U بنیادگذار
founding father U پدر ملت
founding father U موسس
founding father U بنیانگذار
step father U ناپدری
foster father U شوهردایه
father surrogate U جانشین پدر
father in law U پدر زن
does your father live U ایا پدر شما زنده است
grand father U جد
grand father U پدر بزرگ
father in law U پدر شوهر
father file U فایل پدر
father fixation U تثبیت پدری
father file U فایل اصلی
foster father U پدرخوانده
god the father U خدای پدر
father file U پرونده بنیادی پرونده اصلی
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
father-in-law U پدر زن
putative father U پدر غیرشرعی کسی که بر حسب شیاع محلی پدر یک طفل نامشروع است
putative father U پدر غیر قانونی
like father like son U پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
father-in-law U پدر شوهر
he takes a his father U به پدرش ماننداست
he takes a his father U به پدرش می رود
he succeeded his father U بجای پدرنشست
he succeeded his father U جانشین پدرش شد
labour is often the father of pleasure <proverb> U مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
He's a carbon copy of his father. U کپی پدرش است.
Leave world with your father that. . . U به پدرتان بسپارید که ...
Did you deliver my letter to your father ? U نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
great grand father U جد اعلی
He's the spitting image of his father. U درست مثل پدرش است.
Many thanks for the sympathy shown to us [on the passing of our father] . U خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما [بخاطر فوت پدرمان] .
putative father of an illegitimate child U پدر مفروض فرزندی نامشروع
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
The suspected offender [perpetrator] is a previously respectable father. U پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .
HE is good at math. He has a good head for figures. U حسابش ( ریاضیات ) خوب است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com