Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fair or clean copy
U
پاکنویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fair copy
U
نسخه درست
copy
U
کپی
copy
U
کپی برداری
copy
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy
U
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
copy
U
نمونه
copy
U
نمونه ساختن
copy
U
نسخه برداری
copy
U
نسخه
copy
U
جلد
copy
U
نگهبان مخابراتی
copy
U
رونوشت
copy
U
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy
U
کپیه
copy
U
بدل سازی کردن
copy
U
استنساخ کردن
copy
U
کپیه کردن رونویسی کردن
copy
U
رونویس کردن
copy
U
سواد
clean
U
پاک کردن خطا از داده
clean
U
صفحهای
clean
U
تمیز کردن چیزی
clean
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean
U
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean
U
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean
U
بی قید و شرط
clean
U
زدودن
to clean down
U
گردگرفتن از
To clean someone out.
U
جیب کسی ؟ ؟ خالی کردن
come clean
<idiom>
U
راست گفتن
Please get it off !
[Please clean it up !]
U
لطفا این را پاک کنید !
clean-up
U
عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean up
U
عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean
U
پاک کردن
clean
U
پاکیزه کردن
clean
U
تمیز کردن
to clean down
U
پاک کردن
clean
U
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean
U
پاک
clean
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
clean
U
خالص
clean
U
زدودن
clean
U
درست کردن
clean
U
تمیزکردن
clean
U
عفیف
clean
U
نظیف طاهر
clean
U
تمیز
clean
U
پاکیزه
clean
U
بدون قید و شرط
clean
U
بی نقص
clean
U
بی نقض
clean
U
ساده
clean
U
مرتب کردن
clean
U
تمیز کردن
clean
U
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean
U
حرکت بدون نقص
clean
U
پاک کردن
straightforward copy
U
کپیه عین اصل
hard copy
U
نسخه ملموس خروجی چاپی
copy quantity
U
مقدارکپی
hard copy
U
نسخه چاپی
make a copy of
U
سواد برداشت
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
office copy
U
رونوشت مصدق
presentation copy
U
نسخه قدیمی
soft copy
U
نسخه غیر ملموس
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
tape copy
U
پیام ضبط شده روی نوارضبط
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
tape copy
U
پیام نوار شده
foul copy
U
مسوده
foul copy
U
چرک نویس
copy plot
U
تکثیر از روی نسخه اصلی
copy machining
U
الگوتراشی
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy holder
U
گیره کاغذ
copy fitting
U
مطابقت کپی
copy editing
U
ویرایش کپی
copy book
U
دفتر کپیه
copy protection
U
جلوگیری از اعمال کپی
copy protection
U
محافظت از کپی
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
dead copy
U
اخبارچیده شده
dead copy
U
اخبارکهنه
copy protect
U
یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
exact copy
U
رونوشت عین
copy milling
U
الگوتراشی
cetified copy
U
سواد مصدق
cheap copy
U
بدل قلابی
pirate copy
U
نسخه سرقت شده
copy for private use
U
نسخه برای استفاده شخصی
The painting is only a copy.
U
این نقاشی فقط کپی
[از اصل]
است.
examined copy
U
نسخه بررسی شده
certified copy
U
رونوشت گواهی رسمی شده
carbon copy
U
رونوشت
be a carbon copy
<idiom>
U
دقیقا مثل دیگری بودن
carbon copy
U
کپی نسخه غیراصل
carbon copy
U
ورق کاربن
She is a bit too copy .
U
خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
carbon copy
U
رونوشت کاربنی
certified copy
U
سواد مصدق
back copy
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
pirate copy
U
نسخه غیر قانونی چاپ شده
backup copy
U
کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
backup copy
U
نسخه پشتیبان
authorization to copy
U
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
certified copy
U
رونوشت مصدق
cetified copy
U
رونوشت مصدق
attested copy
U
رو نوشت مصدق
abdominos'copy
U
شکم بینی
fair
<adj.>
U
مرتب
this is not fair
U
این انصاف نیست
that is not fair
U
این انصاف نیست
It is not fair that . . .
U
آخر انصاف نیست که …
fair
<adj.>
U
منظم
fair value
U
قیمت عادله
You are not being fair .
U
کم لطفی می فرمایید
fair
U
نسبتا خوب متوسط
fair
U
بدون ابر منصف
fair
U
نمایشگاه کالا
fair
U
بی طرفانه
fair
U
منصف
fair
U
زیبا
fair
U
لطیف
fair
U
بازارمکاره
fair
U
نمایشگاه
fair
U
بور
fair
U
بیطرفانه
fair
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
U
منصفانه
Clean and tidy.
U
پاک وپاکیزه
clean aircraft
U
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
clean sweep
U
بردنهمهجوایزدریکمسابقه
He has a clean character.
U
اخلاقا" آدم سالمی است
This isn't clean.
این تمیز نیست.
keep one's nose clean
<idiom>
U
clean slate
<idiom>
U
بدون هیچ اشتباهی
spring-clean
U
تمام وکمالتمیزکردن
clean limbed
U
اراسته
clean collection
U
وصولی ساده
to clean arives
U
رودخانه ایی را لاروبی کردن
clean bill
U
برات ساده
clean handed
U
پاک
clean handed
U
مبرا
clean handed
U
بیگناه
clean animal
U
جانورپاک یاحلال
clean handedness
U
برائت
clean and press
U
حرکت پرس وزنه برداری
clean hands
U
پاکی
clean hands
U
بی الایشی
clean-shaven
U
ریش تراشیده
squeaky clean
U
بسیار تمیز
squeaky clean
U
مثل دستهی گل
squeaky clean
U
بیکاستی
squeaky clean
U
بی عیب
clean and jerk
U
حرکت دوضرب وزنه برداری
clean fingered
U
رشوه نگرفته
clean house
U
پاکیزه کردن
clean receipt
U
رسید بی قید و شرط
dry clean
U
لباس را بابخار تمیز کردن
dry clean
U
خشک شویی کردن
clean record
U
نداشتن پیشینه بد
clean record
U
عدم سوسابقه حسن پیشینه
clean-cut
U
مشخص واضح
clean-cut
U
صریح
clean-cut
U
روشن
clean the bases
U
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
clean cut
U
مشخص واضح
clean cut
U
صریح
dry-clean
U
بابنزین پاک کردن
dry-clean
U
لکه گیری کردن
clean cut
U
روشن
clean handedness
U
پاکی
clean limbed
U
پاکیزه
as clean as a new pin
<idiom>
U
مثل دسته گل
clean house
U
پاک کردن
clean house
U
تمیز کردن
clean house
U
زدودن
clean payment
U
پرداخت بی قید و شرط
camera ready copy
U
کپی اماده تکثیر
blind copy receipt
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
He's a carbon copy of his father.
U
کپی پدرش است.
copy output mode
U
روکشخروجیکپی
blind carbon copy
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
rough or foul copy
U
چرک نویس
press copy book
U
دفتر کپیه
live copy paste
U
کپی الصاق مستقیم
copy of his letter is here with enclosed
U
رونوشت نامه وی ضمیمه است
copy letter book
U
دفتر کپیه
hard-copy output
U
نسخه
[خروجی]
چاپی
county fair
U
بازار روز
fair-weather
U
درخورهوای صاف
fair-weather
U
نیم راه
fair-weather
U
بی وفا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com