Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
execute cycle
U
چرخه اجرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
execute
U
واقعیت دادن
execute
U
اجرا
execute
U
اجرا کردن
execute
U
انجام دادن
execute
U
به انجام رساندن
execute
U
صورت گرفتن
execute
U
عملی کردن
execute
U
واقعی کردن
to execute somebody for something
U
کسی را بخاطر چیزی اعدام کردن
to execute somebody
U
اعدام کردن
[حقوق]
execute
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execute
U
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
execute
U
مهارت
execute
U
عمل کردن
execute
U
اعدام کردن
execute
U
نواختن نمایش دادن
execute
U
اداره کردن قانونی کردن
execute
U
اجرا کردن
execute
U
قانونی کردن اعدام کردن
execute
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
execute
U
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
execute
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute
U
حلقه اجرا
execute
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
execute
U
زمان اجرا
execute statement
U
حکم اجرایی
execute statement
U
دستور اجرایی
execute phase
U
مرحله اجرا
execute by shooting
U
تیرباران کردن
R/W cycle
U
CYCLE WRITE/READ
cycle
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
U
حلقه
R/W cycle
U
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
four cycle
U
دارای چهاردور یا دوره
cycle per second
U
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle per second
U
هرتس
four cycle
U
چهار چرخه
cycle
U
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle
U
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
U
: دور
cycle
U
سیکل مدار
cycle
U
دوره عملیات یابازی
cycle
U
گردش
cycle
U
چرخه
cycle
U
سیکل
cycle
U
دوره
cycle
U
دوره گردش
cycle
U
دوران
cycle
U
دور
cycle
U
سواردوچرخه شدن
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
U
چرخه زدن
cycle
U
چرخ چرخه
cycle
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
U
زمانه
cycle
U
تاکت
cycle
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle
U
تناوب پریود سیکل
intelligence cycle
U
مدار اطلاعاتی
life cycle
U
دوره عمر یک محصول
life cycle
U
چرخه دوام
machine cycle
U
چرخه ماشین
water cycle
U
چرخه اب
magnetic cycle
U
منحنی هیسترزیس
magnetic cycle
U
فرایندمدار مغناطیسی
major cycle
U
بزرگ چرخه
major cycle
U
چرخه بزرگ
hydraulic cycle
U
گردش اب در طبیعت
hydrologic cycle
U
چرخه اب
life cycle
U
دوره عمر
juglar cycle
U
دور ژوگلار
kilomega cycle
U
یک بیلیون سیکل در ثانیه
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
thermodynamics cycle
U
سیکل ترمودینامیک
kitchin cycle
U
دور کیچین
kondratieft cycle
U
دور کندراتیف
life cycle
U
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
life cycle
U
دوره زندگی
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
idling cycle
U
سیکل بی باری
hysteresis cycle
U
حلقه پسماند
menstrual cycle
U
عادت ماهانه
magnetic cycle
U
دوره مغناطیسی
memory cycle
U
چرخه حافظه
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle
U
چرخه انباره
tempering cycle
U
دوره بازپخت
trade cycle
U
دور تجاری
trade cycle
U
دوره فعالیت تجاری
training cycle
U
سیکل اموزشی
training cycle
U
مرحله اموزش
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
turnaround cycle
U
مدت رفت و برگشت
cycle lock
U
قفلدوچرخه
exercise cycle
U
دوچرخهثابت
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
occupancy cycle
U
دوره سکونت
staticizing cycle
U
سیکل ایستاسازی
search cycle
U
چرخه جستجو
menstrual cycle
U
چرخه قاعدگی
vapor cycle
U
سرد زائی مدار بسته
minor cycle
U
خرد چرخه
minor cycle
U
چرخه خرد
motor cycle
U
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
number of cycle
U
تعداد دوره ها
number of cycle
U
تعداد تناوبها
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
procurement cycle
U
دوره خرید
rankin cycle
U
سیکل رانکین
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
reset cycle
U
چرخه باز نشانی
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
activity cycle
U
چرخه فعالیت
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
cycle of operation
U
جریان عمل جنگ افزار
cycle of the room
U
گردش ماه
cycle of the room
U
دورقمر
cycle of water
U
گردش اب در طبیعت
cycle spanner
U
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle stealing
U
چرخه دزدی
cycle stealing
U
مدت چرخه
cycle stealing
U
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
business cycle
U
دور فعالیت بازرگانی
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing
U
حلقه ربایی
cycle stock
U
موجودی فعال
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle time
U
مدت چرخه
cycle of everts
U
دورحوادث
cycle milling
U
دستگاه فرز پاندولی
cycle car
U
اتوموبیل دوچرخهای
budget cycle
U
گردش بودجه
budget cycle
U
مراحل بودجه
business cycle
U
دور بازرگانی
business cycle
U
دور تجاری
business cycle
U
دور اقتصادی
business cycle
U
دور کسب وکار
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle
U
معادل cycle trade
carbon cycle
U
سیکل کربن
cardiac cycle
U
چرخه قلبی
carnot cycle
U
سیکل کارنو
carnot cycle
U
چرخه کارنو
life-cycle
U
چرخه زندگی
continous cycle
U
دوره بی وقفه
continous cycle
U
گردش دائمی
cycle time
U
زمان تناوب عمل
cycle time
U
زمان رفت و برگشت
duty cycle
U
ضریب کار
duty cycle
U
دوره کار
game cycle
U
دورههای عملیاتی بازی جنگ
game cycle
U
دوره بازی
engine cycle
U
سیکل کاری موتور
estrous cycle
U
دوره فحلی
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
execution cycle
U
چرخه اجرا
fetch cycle
U
چرخه واکشی
gramdfather cycle
U
چرخه پدر بزرگ
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
four cycle engine
U
موتور چهارزمانه
flow cycle
U
مدار ترتیب کار
duty cycle
U
چرخه کار
flow cycle
U
سیکل جریان کار
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time
U
زمان
cycle time
U
زمان تناوب
cycle time
U
زمان دوره
display cycle
U
چرخه نمایش
cycle time
U
زمان سیکل
cycle time
U
مدت چرخه زمان چرخه
cycle track
U
راه دوچرخه رو
storage cycle
U
سیکل انباره
design cycle
U
چرخه طراحی
hydraulic cycle
U
مدار هیدرولوژی
mixed cycle engine
U
موتور سرسرخ
internal cycle time
U
زمان چرخه داخلی
born haber cycle
U
چرخه بورن- هابر
citric acid cycle
U
چرخه سیتریک اسید
gas cycle reactor
U
راکتور با مدار گردش گازی مسدود
program development cycle
U
چرخه ایجاد برنامه
high cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
life cycle of the frog
U
چرخهزندگیقورباغه
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
refresh display cycle
U
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
data processing cycle
U
چرخه پردازش داده
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
current asset cycle
U
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
computer processing cycle
U
چرخه پردازش کامپیوتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com