English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excess U زیاده از حد
excess U اضافی
excess U اضافه
excess U افراط بی اعتدالی
excess U زیادی
excess U زیادتی
excess U فزونی
excess U اضافه مازاد
excess U مقدار زیادی از چیزی
excess U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excess U افزونی
excess U افراط
in excess of U بیش از
in excess U زیاد
excess U مازاد
in excess of U متجاوزاز
in excess U بیشترازحدمجاز
excess load U بار اضافی
to eat to excess U پرخوردن
to eat to excess U زیادخوردن
to carry to excess U بحدافراط رساندن
to carry to excess U افراط کردن در
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
excess listing U لیست اقلام مازاد
excess capacity U فرفیت اضافی
excess demand U تقاضای بیش از حد
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess length U طول افزوده شده
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U فزونی تقاضا
excess length U طول اضافی
difference excess U مابه التفاوت
excess supply U عرضه اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
excess meter U کنتور مصرف اضافی
excess n notation U نشان گذاری با افزونی n
excess profit U سود اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess price U قیمت اضافی
excess price U اضافه قیمت
Excess Distribution U توزیع فراوانی
excess reserves U اندوختههای مازاد
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
excess preserves U اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
excess three code U رمز با افزونی سه
excess supply U عرضه بیش از حد
excess luggage U اضافه بار
excess stock U موجودی مازاد
excess stock U ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
excess stock U مواد اضافی
clearance U ترخیص
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
clearance U تهاتر
clearance U تولرانس
clearance U مفاصا
clearance U بازی
clearance U فضای بازی
clearance U هوا فضای خالی فاصله
clearance U مجوز دستیابی به یک فایل
clearance U اختیار
clearance U اجازه زدودگی
clearance U فاصله باز
clearance U ترخیص گمرکی
clearance U تصفیه
clearance U صلاحیت
clearance U تعیین صلاحیت کردن
clearance U برداشتن مانع
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance U فضای بیکار
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance U فاصله
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
presumption of clearance U اصل برائت
height clearance U ارتفاع مجاز
road clearance U تخلیه جاده
mine clearance U پاک کردن مین
tooth clearance U بازی دندانه
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance U تخلیه کارگاه
security clearance U داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance U برگ عدم سوء پیشینه
security clearance U تاییدصلاحیت
security clearance U تایید صلاحیت کردن
road clearance U انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance U تخلیه کردن جاده
presumption of clearance U فرض برائت درامور مدنی
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance U تولرانس منفی
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance U مین روبی کردن
valve clearance U لقی سوپاپ
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
flight clearance U اجازه پرواز
clearance from obligation U برائت ذمه
customs clearance U ترخیص از گمرک
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance space U چاک
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
clearance rate U نواخت مین روبی
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
fitting clearance U بازی مناسب
crest clearance U بازی نوک پیچ
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
approach clearance U اجازه فرود
approach clearance U اجازه تقرب
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
certificate of clearance U مفاصا حساب
clearance angle U زاویه ازاد
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram U قواره
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
air traffic control clearance U اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com