Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reporting
U
گزارشگری
reporting point
U
نقطه مبدای موقعیت ناو یاهواپیما
accident reporting
U
گزارش حادثه
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
reporting by axception
U
گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
air control and reporting center (c.r.c.
U
مرکز کنترل و گزارش هوایی
air raid reporting control ship
U
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
take exception to
U
اعتراض کردن به
to take exception to anything
U
به چیزی اعتراض کردن
with the exception of
U
به استثنا به جزء
An exception is ...
U
میان استثناء ... است.
take exception to
<idiom>
U
مخاف صحبت کردن
by way of exception
U
بطور استثناء
exception
U
استثناء
exception
U
اعتراض
exception
U
رد
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception
U
استثنا
divide exception
U
خطای تقسیم
divide exception
U
استثناء تقسیم
de minimis exception
U
به خاطر جزئی بودن استثنا به حساب آمدن
as a special exception
<adv.>
U
استثنأ
There's an exception to every rule.
U
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
as a special exception
<adv.>
U
بطور استثناء
exception of judgl
U
ردکردن داوریا دادرس
exception conoition
U
وضعیت استثنایی
exception handling
U
استثنا گردانی
bill of exception
U
اعتراض نامه
to make an exception
U
استثنا کردن یا قائل شدن
there is no exception to that rule
U
ان قانون استثناء ندارد
make an exception
U
استثناء قائل شدن
They gave me permission by way of an exception ...
U
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
The exception proves the rule.
U
استثنا قاعده را ثابت میکند.
I take exception to the tone of your remarks.
U
من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم.
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
U
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com