Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ex post saving
U
پس انداز
ex post saving
U
واقعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
saving
U
صرفه جویی
saving
U
نجارت دهنده
saving
U
پس انداز
saving
U
رستگار کننده پس انداز
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
ex ante saving
U
پس انداز
ex ante saving
U
پیش بینی شده
aggregate saving
U
پس انداز کل
gas saving
U
صرفه جویی در مصرف بنزین
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
theory of saving
U
نظریه پس انداز
cost saving
U
درامد حاصل از تقلیل هزینه
forced saving
U
پس انداز اجباری
compulsory saving
U
پس انداز اجباری
face-saving
U
آبرو نگهدار
face-saving
U
مراعات کنندهی فواهر
actual saving
U
پس انداز واقعی
labour-saving
U
کار کم کن رنج گاه
labour saving
U
کار کم کن رنج گاه
saving grace
U
وجدان
He is saving his money.
U
پولهایش راجمع می کند
I'm saving up for a new bike.
U
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
saving your reverence
U
دورازجناب شما
saving ratio
U
نسبت پس انداز
national saving
U
پس انداز ملی
rate of saving
U
نرخ پس انداز
saving rate
U
نرخ پس انداز
saving equation
U
معادله پس انداز
saving bank
U
بانک پس انداز
saving account
U
حساب پس انداز
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
labor saving
U
کاراندوز
negative saving
U
پس انداز منفی
saving function
U
تابع پس انداز
saving function
U
صورت مقدار پس انداز درامدشخص
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
personal saving
U
پس انداز شخصی
private saving
U
پس انداز خصوصی
net saving
U
پس انداز خالص
permanent saving
U
پس انداز دائمی
saving motive
U
انگیزه پس انداز
saving institutions
U
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
net business saving
U
پس انداز خالص شرکتها
labor saving techinque
U
فن کاراندوز
labor saving devices
U
ابزارهای کاراندوز
daylight saving time
U
ساعت تابستانی
daylight saving time
U
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
energy saving bulb
U
حبابحافظانرژی
capital saving technique
U
فن تولید سرمایه اندوز
wealth saving relationship
U
رابطه ثروت و پس انداز
saving and loan associations
U
شرکتهای پس انداز و وام
soil saving dam
U
سد محافظ خاک
Saving your presence . present company excepted .
U
بلانسبت شما !
out post
U
نگهبان
out post
U
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
the post has come
U
پست وارد شد
to post up
U
مطلع کردن کامل دادن به
Would you post this for me, please?
U
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
the post has come
U
پست امد
out post
U
نگهبانی
the post has come
U
پست رسید
first post
U
شیپور خبر شبانه
ex post
U
واقعی
last post
U
شیپور خاموشی
post
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
last post
U
شیپورعزا
ex post
U
عملی
ex post
U
بوقوع پیوسته
ex post
U
به اعتبار گذشته
to post up
U
تکمیل کردن
post-
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
U
مقام مسئولیت
post
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post
U
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
U
ستون
post
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post
U
پست کردن
post
U
دیرک ستون
post
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
U
پست
post-
U
چاپار
post-
U
پاسگاه
post-
U
پست نظامی
post-
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
U
ارسال سریع پست کردن
post-
U
عجله
post-
U
صندوق پست تعجیل
post-
U
سیستم پستی پستخانه
post-
U
بسته پستی
post-
U
مجموعه پستی
post-
U
نامه رسان پستچی
post
U
تیر
post
U
تیرعمودی
post
U
جرز
post
U
پست نظامی
post
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post
U
ارسال سریع پست کردن
post
U
عجله
post
U
صندوق پست تعجیل
post
U
سیستم پستی پستخانه
post
U
بسته پستی
post
U
مجموعه پستی
post
U
نامه رسان پستچی
post
U
چاپار
post
U
پاسگاه
post
U
مقام مسئولیت
post
U
شغل
post
U
چوب تقویت
post
U
مربوط به پست
post
U
گماردن نگهبان قرار دادن
post
U
محل ماموریت موضع
post
U
پادگان قرارگاه
post
U
پایگاه
post
U
بدیوار زدن
post
U
اگهی کردن اعلان کردن
post
U
پست
post-
U
تیرعمودی
post-
U
گماردن نگهبان قرار دادن
post-
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
U
ستون
post-
U
مربوط به پست
post-
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post-
U
پست کردن
post-
U
تیر
post-
U
چوب تقویت
post-
U
جرز
post-
U
دیرک ستون
post-
U
بدیوار زدن
post-
U
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post-
U
پایگاه
post-
U
پادگان قرارگاه
post-
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
U
اگهی کردن اعلان کردن
post-
U
شغل
post-
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
U
محل ماموریت موضع
post obit
U
بعد ازفوت
door-post
U
[تیر عمودی در]
post race
U
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post property
U
اموال پادگان
post property
U
اموال پادگانی
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
post tensioning
U
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
post restante
U
پست رستان
post road
U
جاده پستی
post strike
U
بعد از تک هوایی
post script
U
SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
king-post
U
شاه تیر
hanging-post
U
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
hammer-post
U
تیر عمودی
post time
U
زمان شروع اسبدوانی
post strike
U
بعد از اجرای تک
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
post road
U
جاده چاپارخانه دار
post restante
U
پست رستانت
post mortem
U
پس از مرگ
post horse
U
اسب چاپاری
post mortem
U
پس از واقع
post meridiem
U
پس از نصف النهار
post meridiem
U
بعداز فهر
post meridian
U
بعد از فهر
post matter
U
محمولات پستی
post matter
U
چیزهای پستی
post juvenal
U
بعد از جوانی
post indexing
U
فهرست سازی بعدی
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
post hostilities
U
بعداز خاتمه مخاصمات
post mortem
U
پس از واقعه
post multiplication
U
پس ضرب
post nuptial
U
بعد از ازدواج
post processor
U
پس پردارنده
post processor
U
پس پرداز
post processing
U
پس پردازش
post processing
U
پس پردازی
post position
U
محل اسب در شروع
post parade
U
رژه اسبها تا محل شروع
post paid
U
که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
post order
U
حواله پستی
post oral
U
پشت دهنی
sentry post
U
پاسگاه
post of duty
U
پاسگاه
post obit
U
قابل اجرا پس از مرگ
post hostilities
U
بعد از خاتمه درگیریها
whipping post
U
تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
newel post
U
تیرعمودیپایهنرده
take this letter to the post
U
این نامه راببرید به پستخانه
stern post
U
ستون پاشنه ناو
starting post
U
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
starting post
U
تیرمبدا
winning post
U
تیر مقصد
sign post
U
تابلو راهنما
side post
U
قائمه
side post
U
باهو
side post
U
بائو
finishing post
U
پستانتهایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com