English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
versus U در مقابل
versus U علیه
versus U در برابر
versus U برضد
versus prep U در مقابل
versus prep U بر ضد
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
equity U حق صاحبان شرکت
equity U تساوی حقوق
equity U برابری
equity U دارائی خالص
equity U سرمایه
equity U مایملک شرکاء
equity U انصاف بی غرضی
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity U قاعده انصاف
equity U دارایی شرکاء
vertical equity U برابرسازی عمودی
equity financing U بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
equity capital U دارائی خالص
equity capital U ارزش ویژه
vertical equity U عدالت عمودی
wife's equity U حق قانونی زن
equity investment U مشارکت در سرمایه
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
tax equity U عدالت مالیاتی
efficiency U خوب کار کردن
overall efficiency U راندمان کلی
overall efficiency U بازده کلی
efficiency U بازده سودمندی
efficiency U لیاقت
efficiency U میزان لیاقت تولید
efficiency U کارایی
efficiency U فعالیت مفید بازده
efficiency U بازده
efficiency U قابلیت کاردانی
efficiency U بهره وری
efficiency U کارایی وسیله یا نفر شایستگی
efficiency U کارامدی
efficiency U عرضه
efficiency U راندمان
efficiency U کفایت
efficiency U ضریب انتفاع
efficiency U درجه تاثیر
efficiency U اثر بخشی
efficiency U بهره
maximum efficiency U حداکثر کارائی
luminous efficiency U ضریب روشنایی
motor efficiency U بازده موتور
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
luminous efficiency U راندمان روشنایی
maximum efficiency U راندمان بیشینه
maximum efficiency U راندمان حداکثر
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
nozzle efficiency U راندمان نازل
nozzle efficiency U کارایی نازل
transformer efficiency U بازده مبدل
total efficiency U راندمان کل
thermal efficiency U راندمان حرارتی
teacher efficiency U کارامدی معلم
tax efficiency U کارائی مالیاتی
rectifier efficiency U بازده یکسوکننده
radiation efficiency U راندمان تابش
production efficiency U کارائی در تولید
production efficiency U کارائی تولید
predictive efficiency U کارایی پیش بینی
transformer efficiency U راندمان ترانسفورماتور
volumetric efficiency U بازده حجمی
efficiency variance U اختلاف بازدهی
generator efficiency U بازده مولد
component efficiency U میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
energy efficiency U بازده انرژی لومینسانس
combustion efficiency U بازده احتراق
emission efficiency U بازده کاتد
commercial efficiency U بازده صنعتی
efficiency variance U تباین کارایی
efficiency unit U واحد کارایی
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
efficiency of rectification U بازده یکسوکنندگی
economic efficiency U کارائی اقتصادی
high efficiency U راندمان بالا
high efficiency U ضریب بهره بالا
absolute efficiency U کارائی مطلق
average efficiency U بازده متوسط
internal efficiency U راندمان داخلی
ballistic efficiency U کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
combat efficiency U کارایی رزمی
combustion efficiency U راندمان احتراق
injection efficiency U بازده تزریق
increase of efficiency U افزایش راندمان
ideal efficiency U راندمان ایده ال
ideal efficiency U بازده ایده ال
conversion efficiency U بازده تبدیل
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
lamp bulb efficiency U بازده لامپ
marginal efficiency of investment U کارائی نهائی سرمایه گذاری
energy conversion efficiency U راندمان تبدیل انرژی
margine efficiency of capital U نرخ مورد نظر هر کس ازسرمایه گذاری خود
margine efficiency of capital U بازده نهایی سرمایه
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of capital U کارائی نهائی سرمایه
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
marginal efficiency of investment schedu U نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
decreasing marginal efficiency of capita U کارائی نهائی نزولی سرمایه
low level injection efficiency U ضریب بهره تزریق در سطح پایین
ampere hour efficiency of storage batter U بازده باتری انبارهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com