Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equity investment
U
مشارکت در سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equity
U
قاعده انصاف
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity
U
مایملک شرکاء
equity
U
سرمایه
equity
U
دارایی شرکاء
equity
U
حق صاحبان شرکت
equity
U
برابری
equity
U
دارائی خالص
equity
U
تساوی حقوق
equity
U
انصاف بی غرضی
vertical equity
U
عدالت عمودی
equity financing
U
بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
vertical equity
U
برابرسازی عمودی
wife's equity
U
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
tax equity
U
عدالت مالیاتی
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
equity capital
U
دارائی خالص
equity capital
U
ارزش ویژه
wife's equity
U
حق قانونی زن
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
over investment
U
سرمایه گذاری بیش از حد
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
investment
U
نیروگذاری
investment
U
سرمایه گذاری
investment
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment institutions
U
موسسات سرمایه گذاری
investment mulliplier
U
ضریب سرمایه گذاری
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
investment opportunities
U
امکانات سرمایه گذاری
investment plan
U
برنامه سرمایه گذاری
national investment
U
سرمایه گذاری ملی
net investment
U
سرمایه گذاری خالص
investment multiplier
U
ضریب فزاینده سرمایه گذاری
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
primary investment
U
سرمایه گذاری اولیه
rate of investment
U
نرخ سرمایه گذاری
replacement investment
U
استهلاک
replacement investment
U
سرمایه گذاری جانشینی
social investment
U
سرمایه گذاری اجتماعی
useful life of an investment
U
عمر مفیع یک سرمایه گذاری
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
investment function
U
تابع سرمایه گذاری
investment foundry
U
ریخته گی بسته
induced investment
U
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
induced investment
U
سرمایه گذاری القائی
gross investment
U
سرمایه گذاری ناخالص
foreign investment
U
سرمایه گذاری خارجی
fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت
financial investment
U
سرمایه گذاری مالی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
capital investment
U
به کار انداختن سرمایه
capital investment
U
سرمایه گذاری ثابت
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
real investment
U
سرمایه گذاری واقعی
actual investment
U
سرمایه گذاری واقعی
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
investment credit
U
اعتبار طویل المدت
investment cost
U
هزینه سرمایه گذاری
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
investment castings
U
ریخته گی بسته
investment banks
U
بانکهای سرمایه گذاری
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
to get a good return on an investment
U
بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
net foreign investment
U
خالص سرمایه گذاری خارجی
investment in human capital
U
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
net fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت خالص
investment castings process
U
فرایند ریخته گی بسته
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com