Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equipment rack
U
پایهوسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rack
U
اشغال گیر
rack
U
به هم بستن
rack
U
چهارنعل کوتاه
rack
U
شکنجه کردن
rack
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
rack
U
چارچوب
rack
U
میله رنده
rack
U
سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack
U
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
on the rack
U
درفشار
rack up
U
بازی کردن- حساب کردن
rack
U
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
on the rack
U
درشکنجه
rack
U
قطاع دندانه دار
rack
U
میله دندانه دار
rack
U
طاقچه مقر
rack
U
بار بند
rack
U
چنگک جا لباسی
rack
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack
U
جاکلاهی
rack
U
شکنجه
rack
U
چرخ دنده دار
rack
U
عذاب دادن
rack
U
رنج بردن
rack
U
بشدت کشیدن
rack
U
دندانه دار کردن
rack
U
قفسه مهمات و وسایل
rack
U
ردیف
rack
U
توری مشبک اشغال گیر
rack
U
قفسه
rack
U
طاقچه
rack
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
cuvette rack
U
جاکووتی
to go to rack and ruin
U
نابودشدن
to rack rent
U
حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
trash rack
U
اشغالگیر
card rack
U
جای کارت
card rack
U
طاقچه کارت
burning rack
U
قاب باتری
bottle rack
U
جا بطری
coat rack
U
محلآویزکت
luggage rack
U
جایچمدان
shelving rack
U
قفسه
plate rack
U
جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
loading rack
U
سکوی بارگیری
rack and pinion
U
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
rack control
U
نوعی کنترل پروازی غیر دستی
hay rack
U
جای یونجه
hay rack
U
علف دان
rack rent
U
اجازه تمام سال
rack rent
U
اجازه گزاف بستن بر
rack space
U
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
paper rack
U
جاکاغذی
ready rack
U
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
muck rack
U
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
pipe rack
U
چنگکپیپ
stamp rack
U
مهرچرخدندهدار
shoe rack
U
چنگککفش
spice rack
U
قفسه ادویه
rack one's brains
<idiom>
U
به مغز خود فشار آوردن
rack one's brains
<idiom>
U
سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
go to rack and ruin
<idiom>
U
نتیجه بد حاصل کردن
toast rack
U
شیارهایجداکنندهتوستر
roof-rack
U
باربنداتومبیل
rack railway
U
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
spool rack
U
جاقرقره
test tube rack
U
جای لوله ازمایش
rack type cutter
U
شانه رنده
print drying rack
U
میلهرنگیخشکشونده
pipet tray rack
U
جا پی پتی
rack type cutter
U
اسکنه نوع شانهای
equipment
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیز
equipment
U
لوازم
equipment
U
اثاثیه
equipment
U
اثاثه
equipment
U
خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment
U
ساز وبرگ
equipment
U
ساز و برگ
equipment
U
دستگاه
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
sampling equipment
U
دستگاه نمونه گیر
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
sonic equipment
U
وسایل اوایی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
equipment compartment
U
کوپهتجهیزات
equipment lock
U
قفلتجهیزات
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
radar equipment
U
تجهیزات رادار
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
table of equipment
U
جدول ساز و برگ
technical equipment
U
تجهیزات فنی
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
test equipment
U
وسایل ازمایش
test equipment
U
دستگاه ازمایش لامپ
transfer equipment
U
تجهیزات
sonic equipment
U
وسایل اوازی
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
equipment bag
U
ساک دستی بازیگر
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment compatibility
U
همسازی تجهیزاتی
equipment failure
U
خرابی تجهیزاتی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment reserve
U
ذخیره تجهیزاتی
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
extra equipment
U
متعلقات ویژه
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
control equipment
U
ابزار نظارت
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
accessory equipment
U
وسایل یدکی
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
ancillary equipment
U
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
ancillary equipment
U
equipment peripheral
handling equipment
U
تجهیزات بار
ancillary equipment
U
وسیله جانبی
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
error of measuring equipment
U
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
airborne intercept equipment
U
وسایل استراق سمع هوابرد
technical equipment compartment
U
قسمتوسایلتخصصی
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
ground airport equipment
U
تجهیزاتزمینیهواپیما
automobile radio equipment
U
رادیوی اتومبیل
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
concrete vibrating equipment
U
ویبراتور بتن
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
image conversion equipment
U
دستگاه مبدل تصویر
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
mobile equipment pool
U
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
fired process equipment
U
دستگاه خشک کن شعلهای
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
heat treating equipment
U
تاسیسات عملیات حرارتی
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
t parameter equipment circuit
U
مدار معادل به صورت " T "
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
crushing and grinding equipment
U
دستگاههای خرد کننده
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
digital equipment corporation
U
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
heating/air conditioning equipment
U
وسائلگرمادهی
heating/air conditioning equipment
U
تهویه
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
high tension bridge equipment
U
دستگاه ازمایش فشار قوی
aviation life support equipment
U
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com