English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
empty string U رشته خالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
empty U تهی
empty U لیست بدون عضو
empty U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empty U پوچ
empty U خالی کردن تهی شدن
empty U خالی
empty U بدون چیزی در درون
empty U تهی شدن
empty U خالی از سکنه
empty weight U وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
empty set U مجموعه تهی
empty medium U رسانه تهی
empty pocket U ادم بی پول یا تهی کیسه
empty-headed U تهی مغز
empty running U کارکرد خالی
empty band U نوار تهی
empty load U بی باری
empty handed U تهیدست
empty running U کارکرد بی اثر
empty handed U بینوا
empty headed U خشک مغز
bases empty U ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
empty headed U بی مخ
empty load U بی بار
empty-handed U تهی دست
empty handed U بدون هدیه دست خالی
empty-handed <adj.> U دست خالی
to come away empty-handed U با دست خالی [معامله ای را] ترک کردن
stable empty U تعادل بی بار
inequilibrium empty U تعادل بی بار
an empty gesture U رفتار [تعارف] خشک وخالی
Empty headed Blockhead . U کله پوک
Her words are empty of meaning. U حرفهایش خالی از معنی ومفهوم است
Empty this glass of water. U این لیوان آب راخالی کن
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
To drink on an empty stomach. U روی شکم خالی مشروب خوردن
inner string U زهداخلی
first string U منظم
first string U دائمی
string along <idiom> U فریفتن
string out <idiom> U کش دادن چیزی
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
G-string U لنگ باریک
to string up somebody U کسی را دار زدن
first string U درجه یک
second string U بازیگر ذخیره
string along U موافق بودن
string course U هره
string along U وفق داشتن معوق گذاردن
string course U رخبام
string course U قطاربندی
to string up U دارزدن
to string up U خفه کردن
to string up U اماده کردن
to string up U کوک کردن
to string up U به هیجان اوردن
to string up somebody U بدار آویختن کسی
string U بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string U فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string U به نخ کشیدن
string U زه انداختن به
string U بصف کردن
string U رشته خالی
string U زه دارکردن
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string U رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string U برچسب مشخصات یک رشته
string U سری پیام یک سری گلوله
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string U تعداد حروف یک رشته
string U متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string U سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string U چسبناک دراز
string U : زه
string U رشته کردن نخ کردن
string U قطار
string U ردیف سلسله
string U سیم
string U رشته
string U نخ ریسمان
string U زهی
string U کشیدن
string U : ریش ریش
string U رشته کردن
string U ریشهای
string U نخ مانند
string variable U متغیر رشته
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
stup string U رشته تنظیم
string picture U روزنه کمان
symbolic string U رشته علائم
the look end of a string U ان سر نخ که باز و ازاد است
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string U پاتوی یک کفش کردن
character string U رشته دخشهای
outer string U زهبیرونی
casing first string U عایقاولینطناب
string tie U کراوات باریک
string's heddle U ورد
string's heddle U نخ کجی
string operation U عملکردرشتهای
string hand U دستی که زه را می کشد
null string U رشته پوچ
navel string U بند ناف
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
head string U خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
follow the string U وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
string bean U انواع لوبیا سبز
string beans U انواع لوبیا سبز
shoe string U بند کفش
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
alphabetic string U رشته الفبائی
bit string U رشته ذرهای
bit string U رشته بیتی
character string U رشته کاراکتری
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
draw string U بند لیفه
null string U رشته تهی
string manipulation U دستکاری رشتهای
string length U طول رشته
string handling U بکارگیری رشته
string formula U فرمول رشتهای
string operation U عملیات رشتهای
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file U پرونده رشتهای
string silencer U صداگیر
string dampener U صداگیر
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string bass U کنترباس
string bass U ویولون سل بم
string band U دسته موزیک سازهای سیمی
string arm U بازوی زه کش
shot string U ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string U رشته جستجو
string manipulation U دستکاری رشته
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cut-string stairs U بغل بند باز
suspension insulator string U عایقسیمهایمتراکم
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com