Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
employment schedule
U
برنامه ماموریت ناو
employment schedule
U
برنامه استفاده از ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
employment
U
بکارگیری
employment
U
استخدام
employment
U
اشتغال
employment
U
کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
employment
U
استعمال
employment
U
کاربرد
employment
U
به کار بردن یکانها
employment
U
شغل
employment
U
کارگماری
under employment
U
کم کار
under employment
U
کم کاری
out of employment
U
بیکار
self employment
U
شغل ازاد
employment rate
U
نزخ اشتغال
mobile employment
U
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
overfull employment
U
اشتغال وافر
overfull employment
U
اشباع اشتغال
employment act
U
قانون اشتغال
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
employment gap
U
شکاف اشتغال
employment gap
U
مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
commencement of employment
U
زمان شروع اشتغال
employment opportunities
U
فرصتهای اشتغال
employment tests
U
ازمونهای استخدامی
full employment
U
اشتغال کامل
employment rate
U
میزان نسبی اشتغال
employment practice
U
شیوه استخدامی
employment policy
U
سیاست اشتغال
employment opportunities
U
امکانات اشتغال
employment volume
U
حجم اشتغال
he was refused employment
U
از دادن کارباودریغ
he was refused employment
U
کردند
employment agency
U
آژانسکاریابی
place of employment
U
محل کار
he was refused employment
U
باو کار ندادند
full employment output
U
تولید در اشتغال کامل
full time employment
U
اشتغال تمام وقت
full employment equilibrium
U
تعادل اشتغال کامل
full employment rate of growth
U
نرخ رشد در اشتغال کامل
schedule
U
برنامه
schedule
U
جدول
vi schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
schedule
U
صورت فهرست
schedule
U
زمان بندی کردن
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
schedule
U
برنامه زمانی
schedule
U
برنامه ریزی کردن
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule
U
برنامه اجرائی
schedule
U
دربرنامه گذاردن
vr schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
schedule
U
برنامه زمان بندی
schedule
U
فرانما
schedule
U
زمانبندی
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ریز برنامه
schedule
U
فهرست راهنمای قانون
schedule
U
در برنامه منظورکردن
schedule
U
برنامه زمان بندی فهرست
fi schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
fr schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
subject schedule
U
برنامه موضوعی
shift schedule
U
برنامه نوبت کاری
schedule an appointment
U
قرار ملاقات گذاشتن
shift schedule
U
برنامه شیفت کاری
subject schedule
U
برنامه جزء جزء
shift schedule
U
برنامه زمان کاری
tariff schedule
U
جدول تعرفه
time schedule
U
برنامه زمانی
schedule of fires
U
برنامه ساعتی اتشها
work schedule
U
برنامه کار
supply schedule
U
جدول عرضه
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
schedule of targets
U
برنامه هدفها
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
indifference schedule
U
جدول بی تفاوتی
interval schedule
U
برنامه فاصلهای
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
demand schedule
U
جدول تقاضا
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
consumption schedule
U
جدول مصرف
assault schedule
U
برنامه هجوم
maintenance schedule
U
برنامه نگهداشت
approach schedule
U
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
schedule of targets
U
برنامه اماجها
schedule of fires
U
برنامه اتشها
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
schedule maintenance
U
نگهداشت زمان بندی شده
schedule date
U
موعد طبق برنامه
ratio schedule
U
مقیاس نسبتی
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
project schedule
U
زمان بندی پروژه
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
fixed ratio schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
market demand schedule
U
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
variable ratio schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
fixed interval schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
edward's personal preference schedule
U
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com