English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emergency fund U وجوه اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fund U ذخیره
fund U سرمایه
fund U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund U سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund U پشتوانه
fund U صندوق
fund U موجودی دارائی
fund U اعتبار مالی
fund U وجه
fund U دارائی
fund U موجودی سرمایه
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
fund U وجوه
fund U تهیه وجه کردن
fund U سرمایه گذاری کردن
fund U اعتبار
pension fund U صندوق بازنشستگی
contingency fund U وجوه احتیاطی
contingent fund U اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
provident fund U وجوه احتیاطی
loan fund U صندوق وام
imprest fund U اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
guarantee fund U سپرده تضمینی
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
point fund U پاداش پایان فصل
imprest fund U اعتبار مساعده
depositary for a fund U سپرده برای یک صندوق
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
current fund U نقدینه
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
relief fund U وجوه اعانه
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
fund-raising U گردآوری اعانه
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
sustentation fund U اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund U دخیره استهلاک دین
sinking fund U ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinking fund U وجه استهلاکی
sinkin fund U وجوه استهلاکی
revolving fund U اعتبار در گردش
revolving fund U تنخواه گردان
reserve fund U وجوه اندوخته
reserve fund U وجوه ذخیره
reserve fund U سرمایه احتیاطی
slush fund U پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
benevolent fund U کمکبهانجمنخیریه
consolidated fund U سرمایه ذخیره
trust fund U وجوه پس انداز شده
trust fund U وجوه متراکم شده
trust fund U سرمایه امانی
trust fund U وجه امانی
trust fund U سپرده
aid fund U صندوق تعاون
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
amortization fund U وجه استهلاک
trust fund U سپرده امانی
trust fund U وجوه سپرده
fund code U کد اعتبارات
blended fund U سرمایههای بهم منظم شده
capital fund U وجوه سرمایه
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
social insurance fund U صندوق بیمههای اجتماعی
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
personal deposit fund U اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
deposit fund account U حساب تشکیل سرمایه
deposit fund account U اعتبار تشکیل سرمایه
chaplain activities fund U اعتبارمسجد
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
emergency U غیر منتظره حیاتی
emergency U وقت ضیق
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency U امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency U ضروری
emergency U حتمی
emergency U اضطراری
emergency U خیلی خیلی فوری
emergency U فوریت
emergency U فوق العاده اضطراری
emergency U اضطرار
emergency U ناگه اینده اورژانس
emergency U اورژانس
emergency U مهم
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
emergency regulator U تنظیمکنندهفوری
emergency services U اورژانس
in case of emergency U درموقع تنگ وقت ضرورت
in case of emergency U هنگام اضطرار
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
emergency call U خبر یا مکالمه اضطراری
emergency exit U در خروج اضطراری
emergency measure U سنجش اضطراری
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
state of emergency U حالت اضطرار
Accident and Emergency U اتاق عمل اورژانس
emergency admission U پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency door U خروجی خطر
emergency door U دراضطراری
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit U خروج اضطراری
emergency lamp U لامپ اضطراری
emergency leave U مرخصی اضطراری
emergency leave U سطح اماد اضطراری
emergency leave U سطح امادلازم برای بسیج
emergency lighting U روشنایی اضطراری
emergency loading U بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency door U در خطر
emergency cryptosystem U سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency addressee مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency air U هوای اضطراری
emergency antenna U انتن اضطراری
emergency brake U ترمز اضطراری
emergency burial U تدفین اضطراری
emergency burial U دفن درمحل
emergency care U مراقبتهای فوری
emergency cartridge U کارتریج اضطراری
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency complement U تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency conditions U شرایط اضطراری
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
emergency maintenance U نگهداشت اضطراری
emergency relief U رهایی از بلایا
emergency repair U تعمیر اضطراری
emergency station U محل اضطراری
emergency treatment U معالجه اضطراری
emergency risk U ریسک اضطراری
emergency scramble U رهگیری اضطراری
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency treatment U معالجه اورژانس
emergency reaction U واکنش اضطرار
emergency ration U جیره فوق العاده
emergency ration U جیره اضطراری
emergency works U کارهای اضطراری
emergency operation U بهره برداری اضطراری
emergency operation U کارکرد
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
emergency priority U تقدم فوری
emergency priority U تقدم اضطراری
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
emergency switch U کلید اضطراری
emergency valve U شیر اضطراری
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
air defense emergency U وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency room [American E] [e.r.] [ER] U اتاق عمل اورژانس
to declare a state of emergency U اعلان کردن حالت اضطراری
emergency push button U تکمه اضطراری
emergency generator set U دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency conning position U پل فرماندهی اضطراری
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency support vessel U کشتیپشتیبانیفوری
path [corridor] for emergency vehicles U راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
emergency medical treatment room U اتاق عمل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . U فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com