English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic music U موسیقی الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
music U موزیک
music U موسیقی
music U اهنگ
music U خنیا رامشگری
music U در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
soul music U سول
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
sheet music U نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
music stands U میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
chamber music U موسیقی مجلسی
music rest U خروجموزیک
piped music U موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
rock music U موسیقیRock
ear for music U موسیقی
ear for music U گوش
devotion to music U دلبستگی به موسیقی
computer music U موسیقی کامپیوتری
to a ones voice to music U صدای خودراباسازجفت کرد
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
to face the music U دلیرانه با چیزی روبرو شدن
music box U جعبه محتوی ساز کوکی
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
indiental music U موزیک همراه
instructor of music U مشاق موسیقی
martial music U مزیک جنگی یا نظامی
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music mistress U بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music of the spheres U اهنگ جنبش سیارات
music of the spheres U اهنگ حرکات افلاک
music stool U کرسی پیانو زنان
music synthesizer U ایجادکننده موسیقی
music therapy U موسیقی درمانی
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
an airy music U ساز یا موزیک با روح
music halls U سالن موسیقی
play music U موزیک ساختن
music track U تیتر آهنگ
background music U موسیقی پس زمینه
make music U آهنگ ساختن
play music U آهنگ ساختن
ambient music U موسیقی متن
background music U موسیقی متن
ambient music U موزیک متن
background music U موزیک متن
music track U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
make music U موزیک ساختن
play music U موسیقی ساختن
music halls U اطاق ساز ورقص
music hall U سالن موسیقی
music hall U اطاق ساز ورقص
face the music <idiom> U پذیرش نسخه
music to one's ears <idiom> U صدایی که شخص دوست دارد بشنود
to let music wash over somebody U به موسیقی متن گوش دادن [اصطلاح روزمره]
make music U موسیقی ساختن
ambient music U موسیقی پس زمینه
to perform a piece of music U ساز زدن
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
To compose music (potery) . U آهنگ ( شعر ) ساختن
to set a poem to music U اهنگ برای شعری ساختن
to perform a piece of music U قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
To accpt the consequences . to face the music . U پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
high fidelity music reproducing system U سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic U سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic U سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic U 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic U باس ولتاژ کم
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic U سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic U الکترونیک
electronic U روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic U استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic U الکترونیکی
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic U مشابه 3510
electronic ballast U بالنالکتریکی
electronic piano U پیانوالکتریکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic charge U بار بنیادین
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic current U جریان الکترونی
electronic scales U ترازویالکتریکی
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
electronic viewfinder U پایندهتصویرالکتریکی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
electronic tag U لباس ردیاب
electronic tag U مانیتور مچ پا
electronic concentration U غلظت الکترون
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic tagging U لباسردیاب
electronic current U جریان الکترونها
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
electronic security U تامین الکترونیکی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic switch U سوئیچ الکترونی
electronic transition U جهش الکترونی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic structure U ساختار الکترونی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
electronic jamming U پخش پارازیت
electronic jamming U تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal U فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
electronic microscope U میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare U جنگ الکترونیک
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
electronic engineer U کارشناس الکترونیک
electronic density U چگالی الکترونی
electronic engineer U مهندس الکترونیک
electronic flash U فلاش الکترونی
electronic emission U انتشار الکترونها
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic excitation U تحریک الکترونی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
electronic formula U فرمول الکترونی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic bulletin board U یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
email [short for electronic mail] U ایمیل
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
email [short for electronic mail] U رایانامه
e-mail [short for electronic mail] U ایمیل
e-mail [short for electronic mail] U رایانامه
e-mail [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com