English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electrolytic corrosion U خوردگی الکترولیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrolytic U الکترولیتی
electrolytic deposition U متالیزه گردانی گالوانیکی
electrolytic capacitor U خازن الکترولیتی
electrolytic copper U مس الکترولیت
electrolytic deposition U ته نشست الکترولیتی
electrolytic copper U مس الکترولیزی
electrolytic conduction U رسانش الکترولیتی
electrolytic condenser U خازن الکترولیتی
electrolytic cell U فرف برقکافت
electrolytic detector U اشکارساز الکترولیتی
electrolytic generator U دینام الکترولیز
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
electrolytic tank U فرف جریان نما
electrolytic rectifier U یکسوسازی الکترولیتی
electrolytic rectifier U یکسوکننده الکترولیتی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکترولیت
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrolytic interrupter U ضربه گر الکترولیتی
electrolytic cell U پیل الکترولیز
dry electrolytic condenser U خازن الکترولیتی خشک
electrolytic lighnting arrester U برق گیر الکترولیتی
electrolytic oxidation process U فرایند اکسیداسیون الکترولیتی
electrolytic silver refining U الکترولیز نقره
electrolytic zinc process U الکترولیز روی
high tension electrolytic capacitor U خازن الکترولیت فشار قوی
corrosion U خوردگی
corrosion U رفتگی زنگ زدگی
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
corrosion U کندوساب
corrosion U فسادفلزات
corrosion U فرسودگی
corrosion U خورده شدن
corrosion U خورندگی
corrosion U زنگ زدگی
corrosion U فساد تدریجی
corrosion U تحلیل
graphitic corrosion U خوردگی گرافیتی
erosion-corrosion U فرسودگی
erosion-corrosion U خوردگی
wind corrosion U ساییدگی بادی
surface corrosion U خوردگی سطحی
stress corrosion U خوردگی در اثر تنش
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
resistance to corrosion U مقاوم در برابر زنگ زدگی
pitting corrosion U سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
intercrystalline corrosion U خوردگی کریستالی
galvanic corrosion U خوردگی گالوانیکی
erosion corrosion U خوردگی- فرسودگی
electrochemical corrosion U خوردگی الکتروشیمیایی
corrosion resistant U مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
corrosion pit U فرورفتگی در اثر خوردگی
corrosion fatigue U استهلاک در اثر زنگ زدگی
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
aqueous corrosion U پوسیدگی در اثر رطوبت
corrosion control U جلوگیری و کنترل خوردگی
crevice corrosion U خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
concentration cell corrosion U نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
acid corrosion of concrete U خورده شدن بتن بوسیله اسید
corrosion resistent steel U فولاد ضد زنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com