English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electric machine U ماشین الکتریکی
electric machine U دستگاه برقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electric U برقی
electric U برق دهنده
electric U کهربایی
electric U الکتریکی
electric U تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
non electric U غیر برقی
all electric U تماما" الکتریکی
all electric U تماما"برقی
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
non electric U غیر گهربایی
electric wiring U سیم کشی برق
electric insulator U مقره
electric iron U اطو برقی
electric lamp U چراغ برق
electric lamp U لامپ
electric installation U سیم کشی برق
electric industry U صنعت برق
electric cushion U بالش برقی
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric cooker U گازالکتریکی
electric light U روشنایی برقی
electric plant U کارخانه برق
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric power U توان برقی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric railway U راه اهن برقی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
electric plant U نیروگاه
electric organ U اندام برقزن
electric-blue U آبیروشن
electric guitar U گنتارالکتریکی
electric kiln U کورهالکتریکی
electric razor U ریشتراشبرقی
electric toothbrush U مسواکالکتریکی
electric lighting U روشنایی
electric variometer U وریالکتریکی
electric communication U مخابرات
electric meter U برق سنج
electric meter U کنتور
electric blanket U تشکبرقی
electric spectrum U طیف برقی
electric current U جریان الکتریسیته
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric arc U قوس نوری
electric arc U قوس الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric amalgam U ملغمه برقی
electric , drill U مته برقی
electric charge U بار الکتریکی
electric charge U بار برقی
electric arch U قوس برقی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric bulb U چراغ برق
electric break down U شکست الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric brake U ترمز برقی
electric boiler U دیگ بخار برقی
electric bell U زنگ اخبار
electric balance U تعادل الکتریکی
electric drill U دریلالکتریکی
electric candle U شمع برقی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric current U شدت جریان
electric conductor U هادی
photo electric U وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electric conductor U رسانا
electric circuit U مدار
electric circuit U مدار الکتریکی
electric cleaner U جارو برقی
electric clock U ساعت الکتریکی
electric company U شرکت برق
electric conduction U هدایت الکتریسیته
electric conductor U هادی الکتریسیته
electric conductor U هادی برق
electric current U جریان برقی
electric force U نیروی الکتریکی
electric furnace U کوره برقی
electric furnace U بوته برقی
electric generator U مولد الکتریسیته
electric generator U ژنراتور
electric heater U بخاری برقی
electric foil U فلوره الکتریک
electric flux U شار الکتریکی
electric fluid U سیال برقی
electric flux U شاره برقی
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
electric filter U صافی الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric horsepower U اسب بخار الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric welding U جوشکاری برقی
electric welding U جوش برقی
electric welding U جوش برق
electric welding U جوشکاری با برق
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric typewriter U ماشین تحریر برقی
electric train U ترن برقی
electric train U قطار برقی
electric squib U نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
electric steel U فولاد ابکاری
electric tension U فشار الکتریکی
electric tension U ولتاژ
electric thermometer U دماسنج برقی
electric torch U چراغ قوهای
electric traction U کشش الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
electric drill U دستگاه مته [ابزار]
electric engineer U مهندس برق
electric engineer U کارشناس برق
electric engineering U مهندسی برق
electric drill U مته برقی [ابزار]
electric engineering U الکتروتکنیک
electric energy U انرژی الکتریکی
electric eel U یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
electric sockets U پریز ها
electric sockets U پریز های دیواری
electric sockets U پریز های روی دیوار
electric drive U محرکه الکتریکی
electric eal U ماهی برقدار
electric shocks U شوک الکتریکی
electric shocks U ضربه برقی
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric drill U دریل [ابزار]
electric drills U دستگاه های مته [ابزار]
electric drills U مته های برقی [ابزار]
electric drills U دریل ها [ابزار]
electric eye U چشم الکتریکی
electric chair U اعدام بوسیله برق
electric shock U ضربه برقی
electric shock U شوک الکتریکی
electric field intensity U شدت میدان الکتریکی
electric light bulb U لامپ چراغ برق
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
electric field strength U شدت میدان الکتریکی
electric line of force U خطوط نیروی برق
electric lead pipe U لوله برکمن
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electric flux density U چگالی شار الکتریکی
electric wiring material U مصالح سیم کشی برق
electric arc current U جریان قوس الکتریکی
photo electric cathode U کاتد نور- برقی
phone electric wire U سیم گرام
three phase electric locomotive U لکوموتیو برقی سه فازه
electric tumble dryer U خشککن
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
electric golf cart U ماشینگلف
to shuntan electric current U یک جریان الکتریکی رامنحرف ساختن
isolated electric plant U نیروگاه روستایی
intensity electric field U شدت میدان الکتریکی
intensity of electric field U شدت میدان الکتریکی
photo electric current U جریان نور- برقی
photo electric emission U صدور نور- برقی
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
electric soldering iron U هویه برقی
electric potential difference U اختلاف پتانسیل الکتریکی
portable electric tool U ابزار الکتریکی دستی
electric current intensity U شدت جریان الکتریکی
piezo electric loudspeaker U بلندگوی پیزوالکتریک
transmission of the electric current U انتقالفوریالکتریکی
piezo electric loudspeaker U بلندگوی کریستالی
line of electric field strength U خط شدت میدان الکتریکی
floor-level electric convector U گرمادهالکتریکیسطحزمین
inverse photo electric effect U اثر برق- نور
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine U ماشین
machine U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U دستگاه
machine U شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine U شیارانداختن روی فلز
machine U براده برداشتن
machine U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine U فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com