English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electric field U میدان الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electric field intensity U شدت میدان الکتریکی
electric field strength U شدت میدان الکتریکی
intensity electric field U شدت میدان الکتریکی
intensity of electric field U شدت میدان الکتریکی
line of electric field strength U خط شدت میدان الکتریکی
Other Matches
all electric U تماما" الکتریکی
electric U برقی
electric U الکتریکی
electric U کهربایی
electric U برق دهنده
non electric U غیر گهربایی
non electric U غیر برقی
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
electric U تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
all electric U تماما"برقی
electric bulb U چراغ برق
electric arch U قوس برقی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric bell U زنگ اخبار
electric flux U شاره برقی
electric boiler U دیگ بخار برقی
electric brake U ترمز برقی
electric break down U شکست الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric arc U قوس نوری
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
electric eal U ماهی برقدار
electric filter U صافی الکتریکی
electric fluid U سیال برقی
electric flux U شار الکتریکی
electric foil U فلوره الکتریک
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
electric force U نیروی الکتریکی
electric furnace U کوره برقی
electric engineering U الکتروتکنیک
electric engineering U مهندسی برق
electric engineer U کارشناس برق
electric arc U قوس الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric amalgam U ملغمه برقی
electric , drill U مته برقی
electric spectrum U طیف برقی
electric drive U محرکه الکتریکی
electric eel U یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric engineer U مهندس برق
electric lighting U روشنایی
electric light U روشنایی برقی
electric lamp U لامپ
electric lamp U چراغ برق
electric iron U اطو برقی
electric insulator U مقره
electric wiring U سیم کشی برق
electric installation U سیم کشی برق
electric industry U صنعت برق
electric machine U ماشین الکتریکی
electric machine U دستگاه برقی
electric meter U برق سنج
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electric railway U راه اهن برقی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric power U توان برقی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric plant U کارخانه برق
electric plant U نیروگاه
electric organ U اندام برقزن
electric meter U کنتور
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
electric conduction U هدایت الکتریسیته
electric company U شرکت برق
electric communication U مخابرات
electric clock U ساعت الکتریکی
electric cleaner U جارو برقی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric charge U بار برقی
electric charge U بار الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric candle U شمع برقی
electric conductor U هادی الکتریسیته
electric conductor U هادی برق
electric conductor U رسانا
electric cushion U بالش برقی
electric current U جریان الکتریسیته
electric current U جریان برقی
electric current U شدت جریان
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric conductor U هادی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric drills U دریل ها [ابزار]
electric toothbrush U مسواکالکتریکی
electric razor U ریشتراشبرقی
electric kiln U کورهالکتریکی
electric guitar U گنتارالکتریکی
electric drill U دریلالکتریکی
electric cooker U گازالکتریکی
electric drill U دستگاه مته [ابزار]
electric circuit U مدار
photo electric U وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
gasoline electric U بنزین الکتریکی
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
electric chair U اعدام بوسیله برق
electric wind U باد الکتریکی
electric variometer U وریالکتریکی
electric blanket U تشکبرقی
electric drills U مته های برقی [ابزار]
electric drills U دستگاه های مته [ابزار]
electric drill U دریل [ابزار]
electric drill U مته برقی [ابزار]
electric sockets U پریز های روی دیوار
electric sockets U پریز های دیواری
electric sockets U پریز ها
electric-blue U آبیروشن
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric furnace U بوته برقی
electric traction U قوه الکتریکی
electric train U قطار برقی
electric train U ترن برقی
electric typewriter U ماشین تحریر برقی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric heater U بخاری برقی
electric welding U جوشکاری برقی
electric traction U کشش الکتریکی
electric torch U چراغ قوهای
electric thermometer U دماسنج برقی
electric generator U مولد الکتریسیته
electric generator U ژنراتور
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric horsepower U اسب بخار الکتریکی
electric squib U نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
electric steel U فولاد ابکاری
electric tension U فشار الکتریکی
electric tension U ولتاژ
electric shock U شوک الکتریکی
electric shocks U ضربه برقی
electric shocks U شوک الکتریکی
electric welding U جوش برقی
electric welding U جوشکاری با برق
electric shock U ضربه برقی
electric welding U جوش برق
isolated electric plant U نیروگاه روستایی
electric golf cart U ماشینگلف
electric current intensity U شدت جریان الکتریکی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
three phase electric locomotive U لکوموتیو برقی سه فازه
to shuntan electric current U یک جریان الکتریکی رامنحرف ساختن
electric potential difference U اختلاف پتانسیل الکتریکی
electric flux density U چگالی شار الکتریکی
electric lead pipe U لوله برکمن
electric light bulb U لامپ چراغ برق
electric line of force U خطوط نیروی برق
electric arc current U جریان قوس الکتریکی
electric soldering iron U هویه برقی
electric wiring material U مصالح سیم کشی برق
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
transmission of the electric current U انتقالفوریالکتریکی
portable electric tool U ابزار الکتریکی دستی
piezo electric loudspeaker U بلندگوی پیزوالکتریک
piezo electric loudspeaker U بلندگوی کریستالی
photo electric emission U صدور نور- برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
photo electric current U جریان نور- برقی
photo electric cathode U کاتد نور- برقی
phone electric wire U سیم گرام
electric tumble dryer U خشککن
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
inverse photo electric effect U اثر برق- نور
floor-level electric convector U گرمادهالکتریکیسطحزمین
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
field U شاخه [دانشی]
to keep the field U جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
to keep the field U درجای خودثابت ماندن
to take the field U جنگ اغازکردن
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
field U رشته [دانشی]
field name U نام فیلد
zero field U بی حوزه
zero field U بی میدان
zero field U میدان صفر
right field U سمتراستزمین
To take field against somebody . U بر علیه کسی وارد شدن
field U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field U نوشتن داده روی PROM
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field U میدانه
field U میدان
field U حوزه
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field U بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com