Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
effective storage
U
گنجایش مفید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
effective
U
موثر
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective
U
آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective
U
نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective
U
خروجی میانگین پردازنده
effective
U
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective value
U
جریان موثر
the effective cause
U
علت
effective
U
کاری
effective
U
عامل موثر
effective
U
کارگر
effective
U
قابل اجرا
effective
U
اثر بخش
effective
U
مفید
effective
U
سرباز اماده به خدمت
effective resistance
U
مقدار مقاومت موثر
effective input
U
فرفیت موثر ورودی
effective force
U
نیروی موثر
effective field
U
میدان موثر
cost-effective
U
هزینه کاه
cost-effective
U
مقرون به صرفه
cost-effective
U
کارآمد هزینه
effective output
U
دبی موثر
effective output
U
بازداده موثر
effective output
U
خروجی موثر
effective pattern
U
منطقه اصابت موثر
effective address
U
نشانی موثر
effective pitch
U
گام موثر
effective porosity
U
تخلخل موثر
cost-effective
U
سودآور
effective faith
U
ایمان توام باعمل
effective diameter
U
قطر موثر
effective address
آدرس موثر
effective area
U
سطح موثر
effective capacity
U
گنجایش مفید
effective capacity
U
فرفیت موثر
effective charge
U
بار موثر
effective collision
U
برخورد موثر
effective current
U
جریان موثر
effective damage
U
خسارت موثر
effective damage
U
ضایعات موثر
effective date
U
تاریخ اجرا
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective demand
U
تقاضای موثر
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective depth
U
ارتفاع مفید
mean effective pressure
U
فشار موثر متوسط
effective stress
U
تنش موثر
effective strength
U
استعدادرزمی موجود
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
effective stimulus
U
محرک موثر
effective span
U
دهانه موثر
effective pattern
U
منطقه اثر موثر
effective size
U
اندازه موثر
effective temperature
U
دمای موثر
effective pressure
U
فشار موثر
effective throat
U
گلوگاه موثر
effective wind
U
مولفه باد موثر
effective wind
U
باد سمتی
effective width
U
عرض موثر
effective treatment
U
تسویه موثر
effective treatment
U
تسویه کارا
effective time
U
مدت موثر
effective time
U
زمان موثر
effective through put
U
توان عملیاتی موثر
effective shear
U
برش موثر
effective power
U
توان موثر
effective radius
U
شعاع موثر
effective radius of a well
U
شعاع موثر چاه
effective rainfall
U
بارندگی موثر
effective range
U
برد موثر
effective range
U
برد موثر جنگ افزار
effective power
U
قدرت موثر
effective length of strut
U
ارتفاع کمانش
effective size of grain
U
قطر موثر ذرات
effective interest rate
U
نرخ بهره موثر
effective output admittance
U
گذرایی موثر خروجی
effective output impedance
U
ناگذرایی موثر خروجی
effective unit weight
U
وزن مخصوص موثر
effective input impedance
U
ناگذرایی موثر ورودی
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective beaten zone
U
منطقه ضربت موثر
effective band width
U
پهنای موثر نوار
effective atomic number
U
عدد اتمی موثر
effective habit strength
U
حد موثر نیرومندی عادت
effective length of strut
U
بلندی کمانش
effective input admittance
U
گذرایی موثر ورودی
effective magnetic field
U
میدان مغناطیسی موثر
effective magnetic moment
U
گشتاور مغناطیسی موثر
effective reaction potential
U
حد موثر نیرومندی واکنش
effective nuclear charge
U
بار موثر هسته
effective electromotive force
U
نیروی برق رانی موثر
effective tax rate
U
نرخ موثر مالیاتی
effective tax system
U
نظام موثر مالیاتی
effective grain diameter
U
قطر موثر دانه
effective thickness of a wall
U
ضخامت موثر دیوار
effective snow melt
U
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective size of grain
U
اندازه موثرذرات
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
effective collision cross section
U
سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section
U
سطح مقطع موثر کل
storage
U
انبارش
storage
U
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
storage
U
فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
storage
U
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
storage
U
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
storage
U
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
storage
U
دیسک برای ذخیره داده
storage
U
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
storage
U
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
storage
U
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
storage
U
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage
U
می نیست
storage
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
storage
U
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
storage
U
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر نیست
storage
U
ذخیره سازی انبار کالا
storage
U
انبار کردن
storage
U
انبار
storage
U
اندوزش
storage
U
ذخیره کردن
storage
U
ذخیره کردن ذخیره
storage
U
خزانه
storage
U
نگهداری
storage
U
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
storage
U
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
storage
U
مشابه 9641
storage
U
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
storage
U
وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
storage
U
هر رسانه ذخیره سازی داده
storage
U
ذخیره سازی
storage
U
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
storage
U
انباره
storage
U
مخزن
storage dump
U
روبرداری حافظه
protected storage
U
حافظه محافظت شده
protected storage
U
انباره محافظت شده
storage circuit
U
مدار ذخیره
protected storage
U
انباره محفوظ
pushup storage
U
انباره بالا فشردنی
read only storage
U
انباره فقط خواندنی
real storage
U
انباره واقعی
regenerative storage
U
انباره باززا
searching storage
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
seasonal storage
U
مخزن فصلی
program storage
U
انباره برنامه
storage device
U
دستگاه انباره
storage device
U
انباره
storage device
U
دستگاه ذخیره سازی
storage device
U
دستگاه ذخیره
storage device
U
دستگاه انبارش
storage cycle
U
سیکل انباره
storage cycle
U
چرخه انباره
storage costs
U
هزینههای انبارداری
storage compaction
U
فشردگی انباره
permanent storage
U
حافظه دائمی
real storage
U
حافظه حقیقی
primary storage
U
انباره اولیه
primary storage
U
حافظه اولیه
secondary storage
U
انباره ثانویه
secondary storage
U
حافظه ثانویه
storage battery
U
باتری انبارهای
storage battery
U
انباره
storage battery
U
اکولاموتور
storage cell
U
باتری
storage cell
U
پیل باتری
storage cell
U
یاخته انباره
storage capacity
U
فرفیت انباره
storage capacity
U
گنجایش انباره
storage bunker
U
دخیره
storage bunker
U
انبار
storage buffer
U
میانگیر انباره
storage array
U
ارایه انباره
storage area
U
ناحیه انبارش
secondary storage
U
انباره ثانوی
semiconductor storage
U
حافظه نیمه هادی
sequential storage
U
انباره ترکیبی
serial storage
U
انباره نوبتی
serial storage
U
انباره سری
storage battery
U
باتری بارشدنی
static storage
U
انباره ایستا
storage cell
U
سلول انباره
storage allocation
U
تخصیص انباره
storage allocation
U
تخصیص حافظه
storage block
U
بلوک ذخیره
storage fragmentation
U
تکه تکه شدن انباره
storage tank
U
مخزن
terabit storage
U
بیلیون بیت حافظه
temporary storage
U
انباره موقت
temporary storage
U
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
temporary storage
U
می نیست
temporary storage
U
انباره موقتی
useable storage
U
ذخیره مفید
vault storage
U
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
virtual storage
U
انباره مجازی
virtual storage
U
حافظه مجازی
volatile storage
U
انباره فرار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com