Perdic | edman degradation technique | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 78 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	edman degradation technique U	شکستن به روش ادمن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	degradation U	پستی
	degradation U	تخریب
	degradation U	فروافت
	degradation U	اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
	degradation U	کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
	degradation U	کیفیت پایین سیگنال یا تصویر
	degradation U	کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
	degradation U	افت انرژی
	degradation U	از هم پاشیدگی
	degradation U	خفت
	degradation U	تنزل
	degradation U	تنزل رتبه
	degradation U	تحقیر
	degradation U	فروداشت
	degradation U	فروسایی
	degradation U	تنزل درجه
	civil degradation U	محرومیت از حقوق مدنی
	graceful degradation U	اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
	graceful degradation U	تنزل مطبوع
	image degradation U	کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
	superficial degradation U	برون تباهی
	oxidative degradation U	تخریب اکسایشی
	technique U	مهارت
	technique U	روش با مهارت برای انجام کاری
	t technique U	فن T
	p technique U	فن پی
	o technique U	تحلیل عوامل زمانی
	technique U	فن مهارت
	technique U	تکنیک
	technique U	شگرد
	technique U	اصول مهارت روش فنی
	technique U	اسلوب
	technique U	فن
	technique U	اسلوب کار
	technique U	فنون انجام کار یا تولید وسیله
	technique U	روش یا فن اجرای کار
	technique U	شیوه
	overlay technique U	فن استفاده از کالک
	nominating technique U	روش نامزدگزینی
	odd even technique U	فن فرد و زوج
	overlay technique U	فن کالک
	probing technique U	فن وارسی
	production technique U	فن تولید
	production technique U	روش فنی تولید
	sociometric technique U	فن گروه سنجی
	refrigerating technique U	فن سرما سازی
	salami technique U	کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
	salami technique U	سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
	telecommunication technique U	تکنیک ارتباطات
	unfolding technique U	فن تاگشایی
	cloze technique U	شیوه بندش
	bottom up technique U	روش اجرا از پایین به بالا
	measuring technique U	تکنیک سنجش
	measuring technique U	متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
	flooding technique U	شیوه غرقه سازی
	telecommunication technique U	تکنیک مخابرات
	luria technique U	اسلوب لوریا
	matching technique U	اسلوب همتاسازی
	matching technique U	اسلوب جور کردن
	measuring technique U	روش سنجش
	telephone switching technique U	اصول اتصالات تلفنی
	thought stopping technique U	فن بازداری اندیشه
	telephone switching technique U	فن سوئیچینگ تلفن
	telephone switching technique U	تکنیک مراکز تلفن خودکار
	white ground technique U	اسلوب نقاشی
	reference count technique U	تکنیک شمارش ارجاعات
	alpha beta technique U	روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
	brute force technique U	استفاده ناشیانه از کامپیوتر
	capital intensive technique U	فن تولید سرمایه بر
	critical incidents technique U	شیوه رویدادهای شاخص
	double irradiation technique U	روش تاباندن مضاعف
	error choice technique U	شیوه خطا گزینی
	capital saving technique U	فن تولید سرمایه اندوز
	assets liabilities technique U	شیوه محاسن- معایب
	holtzman inkblot technique U	شیوه لکههای هولتسمان
	program evaluation review technique (per U	روش ارزیابی و بررسی برنامه
	oil on canvas [painting technique] U	رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy