English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duplex planto miller U نوعی دستگاه فرز دوپلکس
miller U اسیابان
miller U یکجورپروانه
pantograph miller U ماشین فرز پانتوگراف
miller thumb U یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
drum miller U دستگاه فرز غلطک گردان
miller analogies test U ازمون قیاسهای میلر
double column miller U دستگاه فرز دو ستونی
double column planner miller U دستگاه فرز با صفحه تراش دروازهای
duplex U دو رشتهای
duplex U دوسمتی خانه دوخانواری
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex U ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex U دو طرفه
duplex U دولا
duplex U دوتایی
duplex U دولا دولایی
duplex U دورشتهای
duplex U مضاعف
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
full duplex U پروتکل دوسوی همزمان
full duplex U دو طرفه
duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex ignition U احتراق دوگانه
full duplex U کاملا دو رشتهای
duplex console U پیشانه مضاعف
duplex printing U چاپ دورو
full duplex U تمام دو رشتهای
duplex telegraphy U تلگراف دوگانه
duplex transmission U مخابره دورشتهای
duplex winding U سیم پیچ دو راهه
half duplex U نیم دو رشتهای
duplex telephony U گفت و شنود تلفنی
full duplex U کاملا" دو رشتهای
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
half duplex U پروتکل کامل یکسو
half duplex U یک طرفه
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
duplex channel U مجرای دورشتهای
duplex channel U کانال دو طرفه
duplex channel U مجرای دو رشتهای
duplex wire U کابل دو سیمه
duplex cable U کابل دو سیمه
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
duplex wound armature U ارمیچر دو سیم پیچی
duplex weighting bottle U بطری دو دردار توزین
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
full duplex channel U مجرای کاملا دو رشتهای
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
fixed U ماندنی
fixed U قطعی
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed U ثابت
fixed U مقطوع
fixed U گیردار
fixed U ثابت شده
fixed U ماندنی مقطوع
fixed U معین
well fixed U خوب تثبیت شده
well fixed U پولدار
well fixed U دارا
well fixed U ثروتمند
fixed resources U منابع ثابت
fixed radix U با مبنای ثابت
fixed reticle U تار موی ثابت زاویه یاب
fixed round U فشنگ کامل
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
fixed point U نقطه ثابت
fixed round U فشنگ ثابت
fixed light U چراغ ثابت
fixed shell U گلوله متصل
fixed spacing U فاصله دهی ثابت
fixed property U سرمایه ثابت
fixed property U اموال غیر منقول
fixed point U با ممیز ثابت
fixed point U ممیز ثابت
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed pivot U لولای ثابت
fixed material U مواد پایدار
fixed portion U سهام معینه
fixed portion U فرض
fixed price U قیمت ثابت
fixed spool U قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed star U ستاره ثابت
fixed star U ثوابت
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed winglet U بالچهثابت
fixed stock U مالک انحصاری سهام
we fixed in the town U در شهر ماندیم
fixed platform U سکویثابت
fixed arch U طاقثابت
fixed base U پایهثابت
fixed jaw U اهرم ثابت
fixed blade U تیغهثابت
fixed weight U وزن ثابت
fixed system U توزیع ثابت اب
fixed stars U ثوابت
fixed storage U انباره ثابت
fixed storage U حافظه ثابت
fixed supply U عرضه ثابت
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed support U تکیه گاه گیردار
fixed support U بردگاه گیردار
fixed bayonet U سرنیزهثابت
fixed length U با درازای ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed echo U اکوی ثابت
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed ersistor U مقاومت ثابت
fixed beam U تیر دوسر گیردار
fixed beam U تیر گیردار
fixed beam U تیر دو سر گیردار
fixed casement U قاب ثابت
fixed factor U عوامل تولید ثابت
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed beam U تیر ثابت
fixed field U میدان ثابت
fixed fire U اتش متمرکز
fixed fire U اتش نشان شده
fixed disk U دیسک ثابت
fixed davit U davit gantrytype : syn
fixed davit U جرثقیل ثابت
fixed capital U سرمایه ثابت
fixed condenser U خازن ثابت
fixed capacitor U خازن ثابت
fixed budget U بودجه ثابت
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed cost U هزینه ثابت و معین
fixed bridge U پل ثابت
fixed costs U هزینههای ثابت
fixed costs U هزینههای سرمایهای
fixed davit U قایق بالابر ثابت
fixed assets U دارائیهای ثابت
fixed format U قابل ثابت
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
fixed-wing U بال ثابت
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed idea U فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea U تعصب
fixed income U درامد ثابت
fixed wing U بال ثابت
fixed inputs U نهادههای ثابت
fixed inputs U منابع ثابت
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
carbon fixed U کربن ثابت
carbon fixed U ذغال ثابت
fixed head U با نوک ثابت
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets U داراییهای ثابت
fixed asset U دارائی ثابت
fixed area U ناحیه ثابت
fixed ammunition U مهمات ثابت
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
moment at fixed ends U لنگر سر گیردار تیر
fixed disk [American E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
total fixed cost U کل هزینه ثابت
fixed bed polymerization U بسپارش در بستر ثابت
fixed disc [British E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
cost plus a fixed fee U هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
average fixed cost U هزینه ثابت متوسط
fixed-roof tank U سقفثابتمخزن
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
heirs having fixed shares U ذوالفرائض
fixed interval schedule U برنامه فاصلهای ثابت
fixed distance marking U خطمقطعثابت
fixed share of an heir U فرض در ارث
fixed post system U سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system U سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed head disk U گرده با نوک ثابت
fixed head disk U دیسک با نوک ثابت
fixed point representation U نمایش ممیز ثابت
fixed point part U جزء کسری
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number U عدد با ممیز ثابت
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point arithmetic U حساب ممیز ثابت
fixed input coefficients U ضریب نهادههای ثابت
fixed pitch propeller U ملخ با گام ثابت
fixed numeric format U قالب عددی ثابت
fixed length record U رکورد باطول ثابت
fixed production coefficients U ضرایب تولید ثابت
fixed program computer U computer program wired
fixed ground water U اب زیرزمینی ماندگار
fixed word length U کلمه با طول ثابت
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed time call U مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed term deposit U سپرده ثابت
fixed cost curve U منحنی هزینه ثابت
fixed length record U مدرک با درازای ثابت
fixed end moment U لنگر گیرداری
fixed exchange rate U نرخ ثابت ارز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com