Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drop out (of school)
<idiom>
U
ترک مدرسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
school drop out
U
ترک تحصیل کرده
school drop out
U
افت تحصیلی
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
U
قطره قطره
school
U
رام کردن وعادت دادن
go to school
U
خواننده میله نوری
school
U
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
U
مکتب
school
U
تربیت اسب
school
U
تادیب یا تربیت کردن
the school is out
U
مدرسه تعطیل است
to go to school
U
باموزشگاه رفتن
first school
U
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school
U
پایهدبسبان
to go to school
U
درس خواندن
to go to school to
U
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school
U
مرکز اموزش نظامی
school
U
دانشکده
school
U
گروه
school
U
جماعت
school
U
جماعت همفکر
school
U
دسته
school
U
مدرسه
school
U
اموزشگاه
school
U
مکتب علمی یافلسفی
school
U
مکتب دبستان
school
U
دبیرستان
school
U
تدریس درمدرسه
school
U
دسته ماهی
school
U
تحصیل در مدرسه
school
U
مکتب نحله
school
U
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
U
تربیب کردن
school
U
گروه پرندگان
school counselor
U
مشاور مدرسه
raphael school
U
مکتب رفائیل
ragged school
U
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school center
U
مرکز اموزش
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
reform school
U
دارالتادیب نوجوانان
preliminary school
U
مدرسه ابتدائی
salpetriere school
U
مکتب سالپتریر
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
parochial school
U
اموزشگاه کلیسایی
roman school
U
مکتب رفائیل
school divine
U
طلبه
school of jurisprudence
U
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school neurosis
U
روان رنجوری اموزشگاهی
school miss
U
دخترکم رو یانا ازموده
school figures
U
حرکات اسب
school figures
U
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate
U
هم مدرسه
school fellow
U
هم شاگردی
school fellow
U
هم مدرسه
school mate
U
هم شاگردی
school fee
U
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
school doctor
U
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine
U
اموزگارالهیات
school of tecnology
U
مدرسه عالی فنی
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
maternal school
U
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school
U
کودکستان
manchester school
U
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school
U
مکتب منچستر
liberal school
U
مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
school of law
U
دانشکده حقوق
kailyard school
U
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
to leave school
U
ازتحصیل دست کشیدن
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
hedge school
U
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
hedge school
U
اموزشگاه پست
foundation school
U
اموزشگاه موقوف
mathematical school
U
مکتب ریاضی
mathematical school
U
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school
U
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
orthodox school
U
مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
orthodox school
U
مکتب کلاسیک
one of the sunni school
U
شافعی مذهب شافعی
one of the sunni school
U
Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
leipzig school
U
مکتب لایپزیک
normal school
U
دارالمعلمین
normal school
U
دانش سرا
nongraded school
U
اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school
U
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school
U
مکتب نئوکلاسیک
nancy school
U
مکتب نانسی
monetary school
U
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school
U
مکتب پولی
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
school friend
U
دوستمدرسهای
graduate school
U
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school
U
آموزشگاهرانندگی
business school
U
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone
U
قلمرومدرسه
Sunday School
U
مدرسهی یکشنبه
school age
U
سالهای تحصیل
school age
U
سن مدرسه
school age
U
سن آغاز تحصیل
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school
U
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school
U
مهدکودک
school-leaver
U
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day.
U
آخرین روز مدرسه
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
to enrol somebody at a school
U
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
pre-school
U
شیرخوارگاه
old school tie
U
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
special school
U
اموزشگاه استثنایی
secondery school
U
مدرسه متوسطه
secondery school
U
دبیرستان
school year
U
سال تحصیلی
school truancy
U
مدرسه گریزی
school teacher
U
اموزگار
school slang
U
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report
U
گزارش اموزشگاه
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
school psychology
U
روانشناسی اموزشگاهی
school psychologist
U
روانشناس اموزشگاهی
school phobia
U
مدرسه هراسی
technical school
U
اموزشگاه فنی
technical school
U
مدرسه فنی
technical school
U
هنرستان دبیرستان فنی
day school
U
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school
U
مدرسهی روزانه
zurich school
U
مکتب زوریخ
wurzburg school
U
مکتب وورتسبورگ
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
vienna school
U
مکتب وین
training school
U
کاراموزگاه
training school
U
اموزشگاه حرفهای
to leave school
U
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school
U
ترک تحصیل کردن
pre-school
U
پیش دبستانی
theological school
U
مدرسه علوم دینی
school pence
U
پول هفتگی اموزشگاه
grade school
U
مدرسه ابتدایی
secondary school
U
دبیرستان
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
high school
U
دبیرستان
elementary school
U
دبستان
infant school
U
کودکستان
private school
U
مدرسه ملی
nursery school
U
کودکستان
primary school
U
دبستان
trade school
U
مدرسه حرفهای
night school
U
اموزشگاه شبانه
junior school
U
دوره اول دبیرستان
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
austrian school
U
مکتب اتریشی
banking school
U
مکتب بانکداری
austrian school
U
یزر و بوهم باورک
association school
U
مکتب تداعی
finishing school
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
boarding school
U
اموزشگاه شبانه روزی
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
summer school
U
کلاس تابستانی
middle school
U
دبیرستان
summer school
U
مدرسه تابستانی
comprehensive school
U
اموزشگاه جامع
marginal utility school
U
قرار داد
junior high school
U
دبیرستان مقدماتی
parnassian school of poets
U
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
The boy is fresh from school.
U
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school of hard knocks
<idiom>
U
تجربه عادی از زندگی
to be excused
[from work or school]
U
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
senior high school
U
مدرسه متوسطه
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
school age children
U
کودکان واجب التعلیم
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
go to the school of hard knocks
<idiom>
U
نخوانده ملا شدن
go to the school of hard knocks
<idiom>
U
در کوچه و بازار یاد گرفتن
drop-out
U
ترک کننده
drop-out
U
افت
drop
U
افت سقوط
drop
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop off
U
دفاع بیرون از منطقه خود
drop
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
ir drop
U
افت ای ار
drop-out
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
to drop on
U
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
U
ول کردن
to drop in
U
سرزدن
to let drop
U
رهاکردن
to let drop
U
انداختن
the very last drop
U
اخرین قطره
drop by
U
مختصرکردن
to drop in
U
اتفاقا دیدنی کردن
drop by
U
دیدن
drop by
U
بکسی سر زدن
drop behind
U
عقب ماندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com