English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drawing bench U میز رسم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cold drawing bench U میز سردکشی
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] U نیمکت [دور تنه ] درخت
bench U مسند قضاوت
bench U تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench U نیمکت ذخیره ها
bench U میز کار دستگاه
bench U کرسی قضاوت جای ویژه
bench U سکوی کوهستانی
bench U بر کرسی نشستن
bench U نیمکت گذاشتن
bench U سکو
bench U هیات قضات محکمه
bench U میز
bench U میز ابزار
bench U روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench U میز کار
bench U نیمکت
bench U میز قالب گیری
bench mark U نشان
bench check U ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
bench mark U انگپایه
bench mark U رپر
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark U شاخص مبداء
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark U نشانه مبنا
bench mark U نشانه
front bench U اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
team bench U نیمکتبازیکنان
cross bench U نیمکت بیطرفان در مجلس
players' bench U نیمکتبازیکنان
officials' bench U نیمکتمربیان
bench height U ارتفاعگسل
draw bench U میز رسم
ride the bench U بازیگر ذخیره
bench seat U صندلیاتومبیل
penalty bench U منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
bench micrometer U میکرومتر رومیزی
clear the bench U استفاده از ذخیره ها
bench mark U علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
widow bench U میراث زوجه
bench press U پرس میزی
bench stone U سنگ سمباده رومیزی
bench wall U دیوار تکیه گاه
bench warrant U حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
carpenter's bench U خرپشت
carpenter's bench U میزکار
carpenters bench U میز درودگری
circular saw bench U اره کمانهای میزی
incline bench U تخته وزنه برداری
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
park bench U نیمکت پارک
to sit on the bench U روی نیمکت نشستن
carpenter's bench U دستگاه نجاری
circular bench U نیمکت گرد [دایره ای]
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
garden bench U نیمکت باغ
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
be raise to the bench U بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
assembly bench U میز مونتاژ
queens bench division U دادگاه ملکه
tidal bench mark U انگپایه کشندی
carver's bench screw U پیچمخصوصنیمکت
dial bench gage U میز اندازه گیری
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
bench type radial U میز نوع شعاعی
bench tapping machine U ماشین مته رومیزی
bench scale process U فرایند کارگاهی
bench milling machine U ماشین فرز رومیزی
bench drilling machine U میز دستگاه درل
double-back bench U نیمکت جفتی [پشت به پشت یا یک ردیفه]
bench by a back injury U خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
drawing U رسم
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing U طرح
drawing U ترسیم
drawing U نقشه کشی
drawing U قرعه کشی
drawing U نقشه
drawing U نقشه کارگاهی
drawing U رسم فنی
drawing U رسم کردن
drawing U کشیدن
drawing U حدیده کردن
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing U نقشه کشی فرش
dy drawing lots U به طریق قرعه
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
pen drawing U سیاهقلم
mirror drawing U نقاشی از ایینه
method of drawing up U طرز تنظیم
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
instrumental drawing U نقشه کشی با اسباب
fine drawing U رفوگری
dy drawing lots U قرعه کشیدن
dy drawing lots U استقراع
engineering drawing U طراحی و نقشه کشی مهندسی
fair drawing U تصویر مناسب
fair drawing U طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
pencil drawing U طرح مدادی
revised drawing U رسم تجدید نظر شده
workshop drawing U رسم کارگاهی
working drawing U طرح ونقشه کار
work drawing U نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
wash drawing U ابرنگ سیاه
loom drawing U [نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
three view drawing U رسم فنی با سه نما
tabular drawing U نقشه شیب
structural drawing U نقشه ساختمانی
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
sectional drawing U رسم مقطعی
sectional drawing U رسم برشی
revised drawing U رسم اصلاح شده
pencil drawing U تصویر مدادی
drawing tools U خط و رسم آزاد است
drawing board U میز نقشه کشی
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
deep drawing U کشش عمیق
detail drawing U نقشه تفصیلی
detail drawing U نقشه جزئیات
detail drawing U نقشه ریزه کاری
detail drawing U رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
detail drawing U رسم جزئیات
detail drawing U نقشه کشی جزئیات
line drawing U ترسیم خطی
drawing blick U حلقه کشش
drawing blick U کشش
drawing card U چیز جالب توجه
drawing card U موجب جلب توجه
component drawing U رسم قطعات
component drawing U رسم جزیی
drawing board U تخته رسم
drawing boards U میز نقشه کشی
drawing boards U تخته رسم
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing U رسم مدادی
line drawing U نقاشی با مداد وقلم
drawing room U سالن پذیرایی
drawing rooms U اطاق پذیرایی
drawing rooms U سالن پذیرایی
art of drawing U هنر ترسیم رسم
drawing pin U پونز
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
drawing room U اطاق پذیرایی
drawing card U جالب
drawing curve U شابلون دایره و منحنی
drawing key U طرح اولیه
drawing key U کپیه نقاشی
drawing press U پرس کششی
drawing lines U خط کشی
drawing lots U قرعه کشی
drawing pen U قلم رسم
drawing office U دفتر طراحی
drawing materials U مواد اولیه نقشه کشی
drawing office U دفتر نقشه کشی
drawing materials U لوازم نقشه کشی
drawing instrument U وسایل رسم فنی
drawing instrument U وسایل نقشه کشی
drawing ink U مرکب رسم
drawing tools U مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
drawing table U میز نقشه کشی
drawing set U دستگاه نقشه کشی
drawing device U دستگاه ترسیمه
drawing mill U دستگاه نورد کششی
drawing die U ماتریس کششی
drawing die U حدیده کششی
drawing goniometer U نقاله رسم
drawing quality U کیفیت کشش
drawing program U نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
drawing hand U دستی که زه را می کشد
ingot drawing crane U جراثقال کشش شمش
cold drawing die U سردکشی
cold drawing die U حدیده
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
deep drawing test U ازمایش کاسگری
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
back to the drawing board <idiom> U کاری را از اول شروع کردن
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
Back to the drawing board <idiom> U [زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
double action drawing press U پرس کششی دوکاره
frank drawing completion test U ازمون تکمیل نقاشی فرانک
By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb> U آخر شاه منشى کاه کشى است .
double action cam drawing press U پرس کششی دو واکنشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com