Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drag race
U
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
drag
U
لایروبی کردن کشش
drag
U
قلاب
drag
U
اسباب لایروبی
drag
U
روی صفحه نشان داده میشود
drag
U
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
عمل حرکت دستگاه OUSE
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
To drag on and on.
U
بدرازا کشیدن
to drag on or out
U
کشیدن
to drag on or out
U
ادامه دادن
drag
U
کشیده شدن
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
drag
U
سخت کشیدن لاروبی کردن
drag
U
کاویدن باتورگرفتن
drag
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
U
کشاندن
drag
U
سنگین وبی روح
drag
U
کشیدن
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
اصطکاک
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
U
کشش
drag
U
پسا
drag
U
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag loading
U
فشار کششی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag mark
U
محل فشار
drag net
U
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag roll
U
غلطک کششی
drag strip
U
مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag scraper
U
اسکریپر مخزنی
drag link
U
اتصال کششی
drag chain
U
عایق
drag coefficient
U
ضریب رانش
drag coefficient
U
ضریب پسا
drag force
U
نیروی کششی
drag force
U
نیروی مقاوم حرکت
drag hook
U
قلاب کشش
drag hook
U
قلاب عایق
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag line
U
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag link
U
عضو کشش
engine drag
U
مقاومت اصطکاک
induced drag
U
پسای لازم
induced drag
U
پسای القاء شده
interference drag
U
پسای داخلی
total drag
U
پسای کل
momentum drag
U
پسای ممنتم
parastic drag
U
پسای مزاحم
profile drag
U
پسای مزاحم
profile drag
U
پسای مقطع پسای نیمرخ
hydraulic drag
U
کشش ابی
vortex drag
U
پسای جریانهای حلقوی
wave drag
U
پسای موج
engine drag
U
مقاومت مالشی
fiscal drag
U
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
to drag in a subject
U
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
form drag
U
مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag
U
پسای شکل
To drag out an affair . To go on and on .
موضوعی را کش دادن
[بدرازا کشاندن]
wire drag
U
لاروب سیمی
wing drag
U
پسای بال
star drag
U
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
drag chain
U
زنجیرکشش
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
broom drag
U
جاروی شن کش
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
cooling drag
U
پسای ناشی از خنک کردن موتور
main drag
<idiom>
U
مهمترین خیابان شهر
drag axis
U
محور پسا
drag bar
U
میله کشش
drag bar
U
میله اتصال
drag bike
U
موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag boat
U
کرجی لاروب
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
drag bracing
U
بست کاری داخلی
race
U
ریل لغزنده
race
U
اسب دوانی
race
U
سرسره ریل
race
U
طوقه لغزنده
race
U
طبق ه
race
U
قوم
race
U
طایفه
race
U
نسل تبار
race
U
مسابقه
race
U
نژاد
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
race
U
دویدن
race
U
دوران مسیر
race
U
دور
race
U
سینی لغزنده
race
U
گردش
race course
U
میدان مسابقه
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
U
مسابقه سرعت
race
U
قاب
race
U
جدار
race
U
نهر
race
U
جوی
race
U
ابراهه
To drag a country into war .
U
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
drag chain conveyor
U
نقاله با زنجیر مقاوم
levelling drag scrapers
U
اسکریپر تیغه دار
surface friction drag
U
پسای اصطکاک سطح
lift drag ratio
U
نسبت برا به پسا
drag one's feet/heels
<idiom>
U
آهسته کار کردن
This caravan will drag on until the last day .
<proverb>
U
این قافله تا به یشر لنگ است .
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
the hu man race
U
نوع بشر
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
the hu man race
U
نژادانسان
the black race
U
نژاد سیاه
tail race
U
کانال هدایت اب از توربین به خارج
selling race
U
مسابقه فروش اسب
the human race
U
نوع بشر
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
the white race
U
نژادسفید
the white race
U
نژادابیض
the human race
U
بشریت
race relations
U
روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
race meeting
U
برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race
U
بشریت
arms race
U
مسابقه تسلیحاتی
A hurdle race .
U
مسابقه دو با مانع
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
to run a race
U
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race
U
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race
U
در اسب دوانی شرکت کردن
tide race
U
جذر و مد سریع اب دریا
rat race
<idiom>
U
رها کردن ،تنها گذاشتن
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
harness race
U
مسابقه ارابه رانی
he has run his race
U
دوره
he has run his race
U
خودراپیموده
he has run his race
U
است
head race
U
تنوره اسیاب
head race
U
کانال هذایت اب به توربین
horse race
U
مسابقه اسب دوانی
hurdle race
U
اسب دوانی با پرش از موانع
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
front race
U
پیشتازی
race walking
U
مسابقه راهپیمایی
race horse
U
اسب مسابقه
bearing race
U
جدار یاتاقان
claiming race
U
مسابقه اسبهای هم قیمت
conditional race
U
مسابقه مشروط با ارابه
endurance race
U
مسابقه استقامت
endurance race
U
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
figure race
U
مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
flat race
U
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
foot race
U
مسابقه راهپیمایی
master race
U
نژاد برتر
match race
U
مسابقه دو بین دو نفر
race card
U
برنامه اسب دوانی
race ring
U
طوقه سرسرهای
race ring
U
سینی دوار
race glass
U
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race condition
U
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
produce race
U
مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
post race
U
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
race ring
U
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
obstacle race
U
مسابقه دو با پرش موانع
mill race
U
اب اسیاب
row a race
U
مسابقه کرجی رانی دادن
road race
U
دو ماراتون
relay race
U
دو امدادی
race ring
U
رینگ و پایه مسلسل
mill race
U
جوی اسیاب
nursey race
U
مسابقه اسبهای 2 ساله
Slow but sure wins the race.
<proverb>
U
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
currency depreciation race
U
تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race
U
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
middle distance race
U
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
Adegenerate ( decadent ) race .
U
نژاد فاسد
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
weight for age race
U
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
to poach a start in race
U
بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
to poach a start in race
U
نا بهنگام پیش افتادن
To win the match(race,contest).
U
مسابقه رابردن
slow and steady wins the race
U
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com