English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
draft plan U پیش نویس برنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
draft U پیش نویس طرح
draft U عمق قایق در زیر اب
draft U بازیگر جدید تیم
draft U پیش نویس قرارداد
draft U تهیه کردن پیش نویس
draft U اوراق بهادار
draft U سندقرضه
draft U پیش نویس کردن
draft U طرح
draft U لبه
draft U حاشیه
down draft U جریان رو به پایین
re draft U برات رجوعی
re draft U برات رجوعی
draft U کپی ناهموار یا رسم
draft U کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
draft U سفته
draft U :
draft U از بشکه ریختن
draft U اماده کردن
draft U طرح کردن
draft U چرک نویس
draft U انتخاب
draft U برگزینی
draft U پیش نویس
draft U طرح مسوده
draft U حواله برات
draft U برات کشی
draft U حواله
draft U برات
draft U به خدمت فراخواندن
draft U برات سفته
draft U سرباز وفیفه
draft U پیش نویس چرکنویس
draft U سربازگیری کردن
draft U ابخور ناو
draft U بسته کالا
draft U نیمه نهایی
draft U نگله بار
draft U اطاق بار
draft animal U حیوان بارکش
draft at sight U برات به رویت
draft at sight U برات دیداری
weaving draft U نقشه بافت
draft at tenor U برات مدت دار
draft horse U یابو
draft horse U اسب بارکش
weaving draft U نقشه فرش
draft mode U چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
forced draft U هوای تحت فشار
draft dodgers U مشمول غایب
beneficiary of a draft U محتال
bank draft U حواله بانکی
bank draft U برات بانکی
draft dodger U مشمول غایب
draft angle U زاویه انحراف یا شیب
draft dodgers U کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft marks U علامت ابخور
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
sight draft U برات دیداری
sight draft U برات به رویت
sight draft U برات یا حواله دیداری
make a draft for U حواله کردن
make a draft for U برات کردن
retired draft U لاشه برات
overdue draft U برات سررسید گذشته
inside draft U شیب داخلی
summer draft U سطح بار امن تابستانی
draft dodger U کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
draft regulation U طرح ایین نامه
draft report U گزارش نیمه نهایی
time draft U برات مدت دار
forced draft U هوای با فشار
summer draft U خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
force draft cooling U سردکنندگی ونتیلاتوری
The chimney doesnt have enough draft . U این دود کش خوب هوانمی کشد
days sight draft U برات دیداری 06 روزه
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
bill time draft U برات وسفته موجل
draft order [American English] U دستور به خدمت [سربازی]
plan U طرح کردن
plan U پیش بینی کردن
plan U نقشه کف
plan U نقشه مسطحه برنگاره
the better plan is to U بهتر این است که .....
plan U هامن
plan U پلان
plan U برنامه ریزی کردن
plan U طرح کشیدن یا ریختن
K-plan U [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
plan U طرح ریزی کردن
plan U برنامه
plan U نقشه
plan U تدبیر اندیشه
plan U خیال
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plan U تدبیر
plan U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan U طرح
E-plan U [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
plan U زبان برنامه نویسی سطح پایین
plan of the day U برنامه روزانه ناو
strategic plan U طرح جنگ
plan of campaign U طرح پیکار
rolling plan U برنامه غلتان
secondary plan U طرح ثانوی
site plan U نقشه جایگاه
sheer plan U نقشه ساختمانی ناو
layaway plan <idiom> U قرض راکم کم پرداختن
to foil a plan U نقش بر آب کردن نقشه ای
pursuance of a plan U تعقیب اندیشه یا نقشهای
pursuance of a plan U اجرای نقشه یا طرحی
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
plan of maneuver U طرح مانور
plan targets U اهداف برنامه
plan view U دید از بالا
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
plan view U نمای بالا
plan view U نقشه کف
prestowage plan U طرح باربندی کالاها
to foil a plan U عقیم گذاردن نقشه ای
project plan U طرح پروژه
prestowage plan U طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
The plan landed . U هواپیما بزمین نشست
block-plan U نقشه اولیه ساختمان
butterfly plan U طرح پروانه ای
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building U عمارتی راطرح ریزی کردن
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
war plan U طرح جنگی
war plan U نقشه جنگی
centralized plan U پلان مرکزی
test plan U طرح ازمایش
tentative plan U طرح ازمایشی
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
to suggest a plan U طرحی راپیشنهادکردن
site plan U نقشه محل
sliding plan U برنامه لغزان
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
stowage plan U طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
strategic plan U نقشه جنگ
working plan U نقشه اجرا راهنمای کار
tactical plan U طرح عملیات تاکتیکی
tactical plan U طرح عملیات نظامی
ground-plan U [نقشه همتراز با زمین]
master plan U نقشه کلیات
detailed plan U برنامه تفصیلی
development plan U برنامه توسعه
development plan U طرح گسترش
development plan U طرح ارایش زمین
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
economic plan U برنامه اقتصادی
entry plan U طرح ورود به بندر
entry plan U طرح دخول به سر پل
europen plan U نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
financial plan U برنامه مالی
fire plan U طرح اتش
fire plan U طرح اتش توپخانه
flight plan U طرح یا نقشه پروازهواپیماها
floor plan U نقشه اشکوب
deck plan U صفحه پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
contingency plan U طرح احتمالی
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
master plan U نقشه مجموعه
ground plan U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan U شالوده
ground plan U طرح اساسی
ground plan U نقشه مسطحه
ground plan U برنگاره
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
approval of plan U تصویب نقشه
barrier plan U طرح موانع
cargo plan U طرح بارگیری ناو
collection plan U طرح جمع اوری اخبار
collection plan U طرح جمع اوری
colombo plan U طرح کلمبو
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
frequency plan U طرح فرکانس
game plan U استراتژی بازی
part plan U نقشه جزیی
loading plan U طرح بارگیری خودرو
plan frame U چارچوب برنامه
marshall plan U طرح مارشال
marshall plan U برنامه مارشال
prospective plan U برنامه بلند مدت
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
outline plan U طرح مبنا
perspective plan U برنامه بلند مدت
partial plan U برنامه جزئی
national plan U برنامه ملی
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
ordnance plan U طرح تهیه جنگ افزار ومهمات
ordnance plan U طرح اردنانس
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com