English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double-decked pallet U تختهدوبلهعرشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
single-decked pallet U سکویتکعرشه
decked U عرشه ناو
decked U سکوی جلوی تانک
decked U سکوی موتور
decked U مقر
decked U درایو نوار مغناطیسی
decked U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked out <idiom> U لباسهای تجملی پوشیدن
decked U عرشه
decked U پل کشتی
decked U عبورگاه
decked U : عرشه
decked U عرشه کشتی
decked U کف سطح
decked U : اراستن زینت کردن
decked U عرشه دار کردن
decked U پوشاندن
decked U یکدسته ورق
decked U دستینه دسته
doubled decked U دوطبقه دوعرشه
pallet U کفه بارگیری
pallet U ماله چوبی
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallet U تخته پهن تشک کاهی
pallet U پالت
pallet U چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallet U سکوی بار
pallet U تخته زیر بار
pallet U پالت
pallet U سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
pallet knife U ماله رنگ امیزی
pallet jack U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
box pallet U جعبهتختهای
pallet truck U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
instrument pallet U غایقتجهیزات
pallet spring U فنرسینیزیربار
pallet truck U حاملتختهای
wing pallet U سطحپرهمانند
pallet transporter U فورک لیفت ترازو دار
pallet knife U کاردک نقاشی
pallet transporter U لیفت تراک
flat pallet U پالت کف هواپیما یا کشتی پالت صاف پالت کف صاف
pallet knife U کاردک
platform pallet truck U چرخمسطحسکویی
container/pallet loader U کانتینر
container/pallet loader U لودرسکویبار
hydraulic pallet truck U ماشینحملبارهیدرولیکی
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دو برابر بزرگتر
double U اندازه دو برابر
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double up U دولا شدن
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up U دولاکردن
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double p U پاروی دوسر
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out U 081 خارج
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double a U زنای محصن بامحصنه
double-six U دوطرفشش
double zero U صفر2برابر
double-take U واکنش دوگانه
double-take U یکه خوردن
double U دوبار
on the double U فرمان بدو رو
on the double U بدو رو
double in U 081 تو
double U دو برابر کردن
double U دو برابر
double U تاکردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U :دوبرابر کردن
double U همزاد
double U دولا
double U دو نفره
double U دوسر المثنی
double U جفت
double U : دو برابر دوتا
double U تصویر قرینه
double U مضاعف
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دو برابرشدن یا کردن
double U مضاعف نمودن
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U دواسترایک متوالی
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U بازی دونفره خطای دبل
double U بازی دوبل
double U دویدن
double precision U دقت مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double refraction U شکست مضاعف
double refraction U انکسار مضاعف
double precision U مضاعف
double precision U دقت
double vault U [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
double window U پنجره دو جداره
double ressaunt U [ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
double pica U حروف 42 پونط
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pole U با دو قطب
double pole U دو قطبی
double poppy U گل هزاره
double refraction U شکست دوبل
double refraction U انکسار دوبل
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double tape U نوار مساحی مضاعف
double star U دوگانه
double star U دوتایی
double space U یک خط درمیان نوشتن
double space U یک سطر در میان
double sixes U دو شش
double sixes U جفت شش
double shear U تنش برشی دوتایی
double seam U درز دوبل
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double salt U ملح مضاعف
double salt U نمک مضاعف
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double row U موتور
double rhyme U شعر دو قافیهای
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double taxation U مالیات مضاعف
double organs U اندامهای جفتی
double junction U اتصال مضاعف
double integral U انتگرال دوبل
double-digit <adj.> U دو رقمی
double image U تصویر مضاعف
double ignorance U جهل مرکب
double hyphen U این علامت //
double row U دوطرفه
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit U دوبله
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double helix U مارپیچ دوگانه
double header U دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double header U دوسر
double hardening U سخت گردانی مضاعف
double guard U دفاع با دو دست
double kick U دو ضربه پی در پی
double knee U لوله زانویی دوبل
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor U دوموتوره
double minimum U جفت کمینه
double minded U بی ثبات
double minded U فریبنده
double minded U متلون
double minded U دودل
double mind U فریبنده
double mind U منلون
double mind U دردل
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double line U خط مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double length U طول مضاعف
double length U با طول مضاعف
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot U گره دوبل
double frequency U فرکانس دوبل
a double room U یک اتاق دو نفره
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
double weft U [دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
double-blank U دوطرفسفید
double zero key U کلیددوصفر
double-faced U فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
double sink U سینکدوتایی
double sharp U نیمپردهبالاییجفتی
double seat U صندلیدونفره
double scull U پارویدوبله
double ring U گوددوبله
double reed U نوعیآلتموسیقیدوبله
double plate U صفحهیدوبله
double pennant U پرچمدوگوش
double handles U دستهدوبله
double flat U نتسفیددوتایی
double bend U پیچدوبله
double boiler U حمام آب
a double bed U یک تخت دو نفره
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com