English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double-breasted jacket U ژاکتپیلیدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double breasted U کتی که در دو طرف دکمه دارد
double breasted U کت چهار دکمه
double-breasted U دوطرف تکمه خور
double-breasted buttoning U دکمهدوتاییرویسینه
full breasted U بزرگ پستان
single breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
pigeon breasted U دارای قوز سینه
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
breasted transmitter U میکروفونی که به گردن اویخته میشود
jacket U جلد کتاب
jacket U جلد کردن
jacket U پوشاندن درپوشه گذاردن
jacket U بوش پیستون
jacket U جلد
jacket U نیم تنه جنگی
jacket U غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
jacket U پوشش
jacket U پوشاندن
jacket U پوشه
jacket U نیمتنه
jacket U ژاکت
jacket U روکش
pea jacket U ژاکت ضخیم ملوانان
pea jacket U کپنگ
dinner jacket U اسموکینگ
dinner jacket U لباس مخصوص مهمانی رسمی
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
registry jacket U پاکت مخصوص نامههای سفارشی
shell jacket U بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
smoking jacket U ژاکت مردانه
smoking jacket U لباس اسموکینگ
steel jacket U پوشش فولادی
to dust one's jacket U کسیرازدن
to dust one;s jacket U کسیراچوب زدن
to dust one;s jacket U کسیراکتک زدن
monkey jacket U نیمتنه کوتاه و چسبانی که ملوانان می پوشند
blue jacket U سرباز نیروی دریائی
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
life jacket U جلیقه نجات
heating jacket U ژاکت حرارتی
hearth jacket U پوشش کوره
eton jacket U نیم تنه کوتاه پسرانه
flak jacket U جلیقهضدگلوله
disk jacket U جلد دیسک
cylinder jacket U استری داخل سیلندر
life jacket U سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
life jacket U کت نجات
mess jacket U ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
water jacket U ابدان
water jacket U صندوق اب
dust-jacket U کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
fishing jacket U ژاکتماهیگیری
outer jacket U پوششخارجی
dust jacket U کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
riding jacket U لباسسوارکاری
safari jacket U ژاکتسیروسیاحت
sheepskin jacket U ژاکتپوست
bomber jacket U ژاکتیکوتاهکهبهدورکمروباسنمیبندند
donkey jacket U لباس
donkey jacket U کار
sports jacket U ژاکتمردانه
dust jacket U جلد کاغذی روی کتاب
dust-jacket U جلد کاغذی روی کتاب
caraco jacket U بالاتنهلباس
barrel jacket U پوششلوله
strait jacket U روپوش باز دارنده
strait jacket U کت بند
hacking jacket U کت سوارکاری
strait jacket U هرچیزبازدارنده
strait jacket U مانع
strait jacket U بازداری کردن
strait jacket U بازدار
yellow jacket U زنبور زرداجتماعی
hacking jacket U کت اسب سواری
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
pea jacket or coat U کپنک
colling water jacket U پوشش اب سرد
The jacket is too tight in the arms. U این ژاکت بازوهایش تنگ است.
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) . U خیاط لباسم راخراب کرد
This tie tones in with a brown jacket(coat). U این کروات با کت قهوه ای جور می آید
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double a U زنای محصن بامحصنه
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double zero U صفر2برابر
double U دو نفره
on the double U بدو رو
double U تصویر قرینه
double p U پاروی دوسر
double-take U یکه خوردن
on the double U فرمان بدو رو
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double-take U واکنش دوگانه
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up U دولا شدن
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up U دولاکردن
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double-six U دوطرفشش
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out U 081 خارج
double U مضاعف کردن دولا کردن
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in U 081 تو
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U دو برابر
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U مضاعف
double U دو برابر کردن
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U تاکردن
double U :دوبرابر کردن
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دویدن
double U بازی دوبل
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U مضاعف نمودن
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U دواسترایک متوالی
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U بازی دونفره خطای دبل
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U دو برابر بزرگتر
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U دوبار
double U : دو برابر دوتا
double U جفت
double U دولا
double U دوسر المثنی
double U همزاد
double U اندازه دو برابر
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
double wing U بازی هافبک در گوش
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
double v machine U دستگاه ورق خم کن
to fold double U دولاکردن
to fold double U دوتاکردن
double cross U دورویی کردن خیانت کردن
double cross U نارو زدن
double triode U لامپ تریود مضاعف
double word U کلمه مضاعف
double-cross U نارو زدن
double scull U پارویدوبله
double agents U عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
double-crossing U دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing U نارو زدن
double-crosses U دورویی کردن خیانت کردن
double-crosses U نارو زدن
double-crossed U دورویی کردن خیانت کردن
double-crossed U نارو زدن
double-cross U دورویی کردن خیانت کردن
double track U خط
double track U دو
double minded U فریبنده
double precision U مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double refraction U انکسار مضاعف
double refraction U شکست مضاعف
double refraction U شکست دوبل
double refraction U انکسار دوبل
double precision U دقت
double poppy U گل هزاره
double pole U دو قطبی
double minded U بی ثبات
double minimum U جفت کمینه
double motor U دوموتوره
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double organs U اندامهای جفتی
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double pica U حروف 42 پونط
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pole U با دو قطب
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double rhyme U شعر دو قافیهای
double row U موتور
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape U نوار مساحی مضاعف
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double taxation U مالیات مضاعف
double team U تیم دونفره
double tent U چادر دو نفره
double the edge U لب گردانیدن
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double tongued U دارای دوقول
double star U دوگانه
double star U دوتایی
double space U یک خط درمیان نوشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com