Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double silk covered
U
سیم با دو روکش ابریشمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silk covered
U
سیم ابریشم پوش
double cotton covered
U
سیم با دو روکش پنبهای
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
covered way
U
راهسرپوشیده
be covered
U
کلاه برسر بگذارید
covered approach
U
راه نفوذی پوشیده
covered space
U
فضای پوشیده
covered electrode
U
الکترود پوشش دار
covered approach
U
مسیر پوشیده
covered forge
U
کوره دیواری
covered position
U
موضع پوشیده
covered position
U
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered space
U
فضای سر پوشیده
covered approach
U
پیشروی پوشیده معابر مخفی
rubber covered wire
U
سیم با روکش لاستیکی
covered dovtail joint
U
درز دم چلچلهای تو کار درز دزدی
covered bogie truck
U
کامیونواگنتختسرپوشیده
covered storage area
U
منطقه انبار مسقف
covered parapet walk
U
گذرگاهسنگرسرپوشیده
cotton covered wire
U
سیم با روکش پنبهای
slightly covered sky
U
آسماناندکیپوشیدهازابر
to be covered by social security
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
lead covered cable
U
کابل با غلاف سربی
The motor vehicle is covered by theft insurance.
U
این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
silk
U
ابریشم
silk
U
لباس ابریشمی
silk
U
نخ ابریشم
silk
U
نخ ابریشم مخصوص طراحی
silk
U
پارچه ابریشمی
near silk
U
ابریشمی که نزدیک بابریشم اصل است
to reel off silk
U
ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
tie silk
U
پارچه ابریشمی کراواتی
sleave silk
U
ابریشم نتابیده
sleave silk
U
خامه
silk worm
U
کرم ابریشم
artificial silk
U
ابریشم مصنوعی
silk worm
U
کرم پیله
actate silk
U
ابریشم استاتی
silk hat
U
کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
artifical silk
U
ابریشم مصنوعی
sleave silk
U
ابریشم خام
silk weaver
U
حریر باف
silk tasseled
U
گل ابریشم
silk cocoon
U
پیله ابریشم
silk pile
U
پرز ابریشمی
silk pile
U
خامه ابریشمی
silk cloth
U
پارچه ابریشمی
waste silk
U
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
silk oak
U
درخت الواری استرالیا
silk cloth
U
حریر
natural silk
U
ابریشم طبیعی
shot silk
U
ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد
raw silk
U
کژ
raw silk
U
خامه
garbed in silk
U
جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
floss silk
U
خامه
silk tasseled
U
گل ابریشمی
silk stocking
U
اشرافی
silk stocking
U
ادم خوش لباس وشیک
raw silk
U
ابریشم خام
natural silk
U
ابریشم طبیعی
silk accents
U
فرش های گل ابریشم
floss silk
U
ابریشم خام
silk stocking
U
جوراب ابریشمی
raw silk
U
ابریشم خام
[ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
to garb oneself in silk
U
جامه ابریشمی پوشیدن
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
cotton or silk velvet
U
مخمل نخی یا ابریشمی
silk manufactures of home
U
وطنی
Imperial Silk Hunting Carpet
U
فرش شکارگاهی ابریشمی درباری
[این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
You cannot make a silk purse out of a sows ear .
<proverb>
U
هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
double-six
U
دوطرفشش
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double-take
U
یکه خوردن
double up
U
دولاکردن
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
دولا شدن
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double-take
U
واکنش دوگانه
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double zero
U
صفر2برابر
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
on the double
U
بدو رو
on the double
U
فرمان بدو رو
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double
U
تاکردن
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double
U
مضاعف
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
همزاد
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double in
U
081 تو
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double
U
تصویر قرینه
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
دو نفره
double out
U
081 خارج
double
U
جفت
double
U
دولا
double
U
دوسر المثنی
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
دوبار
double p
U
پاروی دوسر
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
اندازه دو برابر
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double knot
U
گره دوبل
double minded
U
دودل
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double length
U
با طول مضاعف
double pole
U
با دو قطب
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double length
U
طول مضاعف
double mind
U
فریبنده
double mind
U
منلون
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
double mind
U
دردل
double line
U
خط مضاعف
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double tongued
U
دارای دوقول
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hyphen
U
این علامت //
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double ignorance
U
جهل مرکب
double the edge
U
لب گردانیدن
double tent
U
چادر دو نفره
double team
U
تیم دونفره
double taxation
U
مالیات مضاعف
double image
U
تصویر مضاعف
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double integral
U
انتگرال دوبل
double junction
U
اتصال مضاعف
double tongued
U
دوزبانه تزویرامیز
double minded
U
متلون
double minded
U
فریبنده
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double salt
U
ملح مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
double row
U
دوطرفه
double row
U
موتور
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double refraction
U
انکسار دوبل
double refraction
U
شکست دوبل
double precision
U
مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double seam
U
درز دوبل
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double minded
U
بی ثبات
double minimum
U
جفت کمینه
double motor
U
دوموتوره
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double organs
U
اندامهای جفتی
double pole
U
دو قطبی
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double poppy
U
گل هزاره
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double star
U
دوگانه
double star
U
دوتایی
double space
U
یک سطر در میان
double precision
U
دقت
double sixes
U
دو شش
double sixes
U
جفت شش
double pica
U
حروف 42 پونط
double decker
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
double-faced
U
فرش های دو رو
[فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com