English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double apron fence U سیم خاردار دو دامنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apron U زیر پنجره کف بند
apron U نوار
apron U کناره داخلی پیست
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron U پیش دامن
apron U پیش بند
apron U کف صحن
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U خرند
apron U محوطه بارگیری
apron U توقفگاه
apron U کف درگاه
apron U رادیه
front apron U جلویکروات
loading apron U نوار بارگیری
rear apron U دنبالهکراوات
spillway apron U فرش حفاظ
apron wall U صفحه پیش بند
fence U روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
fence off U کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
fence [around / between something] U نرده [دور چیزی] [بین چیزی]
fence U نرده
fence U پرچین
fence U محجر سپر
fence U شمشیر بازی
fence U خاکریز پناه دادن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
ox fence U اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
fence U شمشیربازی
fence U شمشیر بازی کردن
fence U حصار
fence [around / between something] U حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
fence U دیوار
to straddle the fence U نامطمئن بودن
catch fence U نرده محکم سر پیچ
fence month U ماه قرق
snow fence U دیواره برفگیر
safety fence U جانپناه
safety fence U جانپناه کنار راه
picket fence U جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
a breach in the fence U سوراخی در حصار
fence month U ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
snow fence U حفاظ برف
snake fence U نرده مارپیچ
rip fence U شکافنرداهای
batten fence U حصار با میله چوبی
dead fence U پرچین
paling fence U حصارنردهای
rip fence rule U حلقهشکافنردهای
rip fence lock U قفلشکافنردهای
rip fence guide U شکستنشیارحافظ
the horse refuses the fence U اسب از پر چین عقب میزند
to make a virginia fence U مستانه راه رفتن
to make a virginia fence U تلوتلو خوردن
rip fence slot U شکافنردهای
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
to [build / erect / put up] a fence U حصاری ساختن
ring wall or ring fence U پرچین یامحجرگرداگرد
ring wall or ring fence U حصار گرد
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double-take U واکنش دوگانه
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double U دو نفره
double in U 081 تو
double U اندازه دو برابر
double U دو برابر بزرگتر
double U دوبار
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
on the double U بدو رو
double-take U یکه خوردن
double zero U صفر2برابر
double up U دولاکردن
double p U پاروی دوسر
double-six U دوطرفشش
double U تصویر قرینه
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out U 081 خارج
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double a U زنای محصن بامحصنه
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
on the double U فرمان بدو رو
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U دویدن
double U همزاد
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U مضاعف
double U دو برابر کردن
double U دو برابر
double U تاکردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U :دوبرابر کردن
double U دوسر المثنی
double U دولا
double U جفت
double U : دو برابر دوتا
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double U بازی دوبل
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U مضاعف نمودن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double up U دولا شدن
double U دواسترایک متوالی
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U بازی دونفره خطای دبل
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double the edge U لب گردانیدن
double tent U چادر دو نفره
double salt U ملح مضاعف
double salt U نمک مضاعف
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double row U موتور
double rhyme U شعر دو قافیهای
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double refraction U انکسار دوبل
double tongued U دارای دوقول
double refraction U شکست دوبل
double star U دوتایی
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double star U دوگانه
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape U نوار مساحی مضاعف
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double team U تیم دونفره
double space U یک خط درمیان نوشتن
double space U یک سطر در میان
double sixes U دو شش
double sixes U جفت شش
double shear U تنش برشی دوتایی
double row U دوطرفه
double seam U درز دوبل
double refraction U شکست مضاعف
double taxation U مالیات مضاعف
double knee U لوله زانویی دوبل
double knot U گره دوبل
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double length U با طول مضاعف
double length U طول مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double line U خط مضاعف
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double kick U دو ضربه پی در پی
double junction U اتصال مضاعف
double integral U انتگرال دوبل
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double hit U دوبله
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hyphen U این علامت //
double ignorance U جهل مرکب
double image U تصویر مضاعف
double mind U دردل
double mind U منلون
double mind U فریبنده
double pole U با دو قطب
double pole U دو قطبی
double poppy U گل هزاره
double precision U دقت
double precision U مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pica U حروف 42 پونط
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double minded U دودل
double minded U متلون
double minded U فریبنده
double minded U بی ثبات
double minimum U جفت کمینه
double motor U دوموتوره
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double organs U اندامهای جفتی
double refraction U انکسار مضاعف
double-glazing U شیشهدوجداره
double-glaze U پنجرهدوجداره
double room U اتاقدونفره
double cream U خامهزیاد
double bluff U دروغدرروزروشن
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double bed U تختخوابدوطبقه
double arch U قوس جفتی
double-blank U دوطرفسفید
double back <idiom> U برگشتن
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double cloister U راهرو دو قسمتی
double boiler U حمام آب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com