Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dock master
U
راهنمای حوض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dock
U
جاخالی کردن موقوف کردن
dock
U
اسکله
dock
U
جایگاه متهم در دادگاه
dock
U
سرسره
dock
U
تعمیرگاه کشتی
dock
U
بریدن کوتاه کردن
dock
U
حوض تعمیرات
dock
U
لنگرگاه
dock
U
بارانداز
dock
U
جای محکوم یازندانی در محکمه
dock
U
حوضچه تعمیر ناو
dock receipt
U
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock receipt
U
رسید لنگرگاه
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dock trials
U
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
dove dock
U
حشیشه السعال
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
dry dock
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
dock workers
U
رجوع شود به longshoreman
dry dock
U
حوض خشک
dock warrant
U
رسید انبار بارانداز
dock yard
U
محوطه بارانداز
dock worker
U
رجوع شود به longshoreman
sill of a dock
U
ستون مدخل حوض دریایی
sill of a dock
U
سد حوض دریایی
sour dock
U
ترشک
loading dock
U
بارگیریبارانداز
wet dock
U
basin
To dock . To berth.
U
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
graving dock
U
حوض در دار
dock yard
U
محوطه لنگرگاه
elf dock
U
زنجبیل شامی
elf dock
U
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating dock
U
حوض شناور
graving dock
U
حوضچه تعمیرکشتی
amphibious transport dock
U
ناو حمل و نقل اب خاکی
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
amphibious transport dock
U
ناومخصوص ترابری اب خاکی
master's
U
فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
old master
U
نقاشی هر یک از این هنرمندان
old master
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
to be a master of
U
در اختیار خودداشتن
to be a master of
U
دارا بودن
the master
U
خداوند
master off
U
استاد شمشیربازی
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
the master
U
در
master
U
چیره دست شدن
master
U
ارباب استاد
master
U
مخدوم
master
U
جامع
master
U
مدل اصلی
master
U
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master
U
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master
U
نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master
U
مدیر مرشد
master
U
قطعه کار اصلی
master
U
استاد شطرنج
master
U
اصلی
master
U
تسلط یافتن
master
U
کارفرما
master
U
ماهرشدن
master
U
ماهر شدن در چیزی
master
U
کسب مهارت کردن
master
U
چیره دست
master
U
رئیس
master
U
دانشور
master
U
کاپیتان کشتی
master
U
پیر
master
U
ماهر شدن
master
U
خوب یادگرفتن
master
U
صاحب
master
U
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
U
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master
U
ارباب صاحب
master
U
رام کردن
master
U
تسلط یافتن بر
master
U
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master
U
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master
U
استادشدن
master
U
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master tournament
U
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
mint master
U
رئیس ضرابخانه
master tape
U
شاه نوار
master station
U
پست اصلی مخابرات
master workman
U
سرکارگر
master stroke
U
هنر نمایی
master stroke
U
استادی
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
master workman
U
استاد کار
master stroke
U
شاهکار
master station
U
ایستگاه اصلی
master of the time
U
صاحب الزمان
master physician
U
سر پزشک
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master plot
U
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master program
U
شاه برنامه
master race
U
نژاد برتر
master rod
U
شاتون اصلی
master routine
U
شاه روال
master sergeant
U
سرگروهبان
master sergeant
U
استوار ارشد نیروی زمینی
master service
U
انشعاب اصلی
master slave
U
ارباب و برده
master station
U
شاه ایستگاه
master workman
U
سر کارگر
missile master
U
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
master keys
U
کلید چندین قفل
master key
U
قاعده کلی شاه کلید
master key
U
کلید چندین قفل
master cord
U
ریسماناصلی
Master of Science
U
فوقلیسانسMSc-
Master of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
question-master
U
فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
To be a master of ones craft.
U
درفن خود استاد بودن
They all acknowledge him master .
U
همه او را به استادی قبول دارند
master agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master keys
U
قاعده کلی شاه کلید
whore master
U
جنده باز
pilot master
U
سر راهنما
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
ring master
U
رئیس سیرک
sailing master
U
افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
scout master
U
در پیشاهنگی :سر رسد
ship's master
U
کاپیتان کشتی تجاری
truck master
U
مامور یا سرپرست چندکامیون
ship's master
U
افسرارشد کشتی
singing master
U
اموزگار سرایش
taxing master
U
مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
head master
U
مدیر اموزشگاه
master agreement
U
توافق اولیه
wagon master
U
مسئول واگن
wagon master
U
رئیس قطار
master slice
U
شاه قاچ
master mode
U
حالت راهبر
master of ceremonies
U
رئیس تشریفات
french master
U
اموزگار
french master
U
فرانسه
globe master
U
نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master
U
رئیس بندر
harbor master
U
مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master
U
راهنمای بندر
harbour master
U
رئیس بندر
harbour master
U
متصدی بندر
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
he is a past master in
U
او در استاد یا کهنه کار است
head master
U
رئیس
head master
U
مدیر مدرسه
international master
U
استاد بین المللی شطرنج
iron master
U
اهن ساز
iron master
U
رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
language master
U
اموزگار زبان
language master
U
زبان اموز
beach master
U
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
drop master
U
سرپرست پرش
master plan
U
نقشه کلیات
master plan
U
نقشه مجموعه
master plans
U
نقشه کلیات
master plans
U
نقشه مجموعه
past master
U
استاد پیشین
past master
U
استاد قدیمی
master switch
U
کلید اصلی
master switches
U
کلید اصلی
station master
U
رئیس ایستگاه
beach master
U
رئیس بارانداز
candidate master
U
نامزد استادی شطرنج
cargo master
U
هواپیمای کارگوماستر
cargo master
U
نوعی هواپیمای باری
chess master
U
استاد شطرنج
master of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
drill master
U
مشق دهنده
drop master
U
مدیر پرش
master at arms
U
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master console
U
پیشخوان اصلی
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master document
U
مدرک اصلی
master in lunacy
U
مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master data
U
شاه داده
master data
U
شاه دادهها
master data
U
دادههای اصلی
master mode
U
وضعیت اصلی
master file
U
شاه پرونده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com