English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
district boundary U بخشمرزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
district U منطقه
district U بلوک
district U حوزه
district U ناحیه
district U ناحیه نظامی
boundary value U ازرش کرانی
district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district U بخش
boundary U خط سرحدی
boundary U حد
boundary U خط حد سرحد
boundary U حدود یکان
boundary U مرز
boundary U کرانه کرانی
boundary U سرحد
boundary U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundary U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary U ثباتی در یک سیستم چند کاربره که حاوی آدرسهای محدودیتهای اختصاص حافظه به یک کاربر است
boundary U حدود چیزی
boundary U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary U مرزی
page boundary U مرز صفحه
police district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district nurse U پرستار سرخانه
internal boundary U مرزداخلی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
city boundary U شهرمرزی
rough boundary U جدار زبر
hunting district U شکار گاه
policing district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
hunting district U صیدگاه
boundary-stone U کتیبه
boundary-stone U لوح
naval district U ناحیه دریایی
district attorney U بازپرس بخش قضایی
boundary layer U لایه مرزی
boundary equation U معادله حدی
boundary effect U اثر مرزی
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
boundary disclaimer U مرز روی نقشه
boundary conditions U شرایط مرزی
boundary conditions U شرایط حدی
boundary condition U شرط کرانی
district attorneys U بازپرس بخش قضایی
boundary surface U سطح مرزی
boundary trench U نهرچه مرزی
consular district U منطقه عمل کنسول
district overseer U مباشر
district court U صلحیه
district court U دادگاه بخش
grain boundary U مرز بلورها
district superintendent U رئیس یاسرپرست بخش
back boundary line U محوطه پشت خط سرویس
governor of a rural district U دهدار
red light district U محله فواحش
rural district council U انجمن محلی زراعی
surface boundary layer U لایه مرزی سطح
outer boundary line U خطمرزبیرونی
district call box U جعبه خبر محلی
laminar boundary layer U لایه مرزی خطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com