Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
distributor service loop
U
خطسرویسپخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distributor
U
موزع
distributor
U
دلکو
take off distributor
U
اب پخشکن مقسم برداشت اب
take off distributor
U
اب پخشان
distributor
U
تقسیم برق توزیع کننده
distributor
U
چکش برق
distributor
U
توزیع کننده
ignition distributor
U
دلکو
distributor finger
U
انگشتی دلکو
cable distributor
U
قسمتکابلقرقرهایپیچشده
magneto distributor
U
دلکوی مگنت
distributor head
U
چکش برق
distributor duct
U
کانال توزیع کننده
high tension distributor
U
مقسم فشار قوی
wire contact distributor
U
دلکوی تماسی
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
jump spark distributor
U
دلکو با جرقه جهنده
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
حلقه شدن
loop
U
حلقه زدن
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
کمند
loop
U
مهاری
loop
U
دریچه
loop
U
سوراخ
loop
U
ضربه بلند قوس دار
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
inner loop
U
حلقه داخلی
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
inner loop
U
حلقه درونی
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
U
گریز
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
حلقه
loop
U
حلقه طناب
loop
U
گره
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
خمیدگی
loop
U
حلقه دارکردن
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
گره زدن
armature loop
U
پیچک ارمیچر
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
infinite loop
U
حلقه نامحدود
inductive loop
U
حلقه ی القائی
arrow-loop
U
شکاف تهویه
closed loop
U
حلقه بسته
closed loop
U
حلقه مسدود
armature loop
U
حلقه ارمیچر
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
loop checking
U
مقابله حلقه
loop body
U
بدنه حلقه
loop body
U
تنه حلقه
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop antenna
U
انتن حلقهای
loop antenna
U
انتن حلقوی
local loop
U
حلقه محلی
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
induction loop
U
حلقه القائی
hysteresis loop
U
منحنی هیسترزیس
hysteresis loop
U
حلقه پسماند
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop
U
حلقه ریزش اب
feedback loop
U
حلقه باز خوردی
button loop
U
دکمهرکاب
endless loop
U
حلقه بی پایان
endless loop
U
حلقه بی انتها
hanger loop
U
جایآویز
heel loop
قوس پاشنه
counting loop
U
حلقه شمارش
expansion loop
U
خم انبساط
current loop
U
حلقه جاری
curtain loop
U
بازوبندپرده
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
peg loop
U
میخحلقهطناب
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
loop stitches
U
کوکطنابی
belt loop
U
حلقهکمربند
loop code
U
کد حلقوی
open loop
U
حلقه باز
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
nested loop
U
حلقه تو درتو
nested loop
U
حلقه اشیانهای
loop line
U
دوراهی
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
loop sling
U
بند حلقهای
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
loop-hole
U
روزنه
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop pass
U
پاس قوسی
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
nested loop
U
حلقه لانهای
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop counter
U
شمارنده حلقه
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop hole
U
روزنه
prusik loop
U
گره پلکانی
loop control
U
کنترل حلقه زنی
open loop
U
مدار باز
loop hole
U
گریز
perfection loop knot
U
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
varley loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
magnetic hysteresis loop
U
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
open loop gain
U
بهره تقویت در حلقه باز
sleeve strap loop
U
بستنوارسرآستین
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
single loop armature
U
ارمیچر تک پیچکی
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
loop knot tie
U
گره حلقوی
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
in service
U
به خاطر خدمت
one's service
U
خدمت یکسره
service
U
وفیفه
service
U
سنجد
service
U
نظام وفیفه
service
U
کار
in service
U
خدمتی
service
U
استخدام
i am at your service
U
در خدمت شما هستم
please do me a service
U
خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
f.service
U
نمازمعمولی هفته
in service
U
درخدمت ارتش در ارتش
on service
U
سر کار
on service
U
سر خدمت
to see service
U
در ارتش یانیروی دریایی خدمت
to see service
U
کردن
service over
U
خطای سرویس
service
U
یکدست فروف اثاثه
he is of no service to us
U
بدرد مانمیخورد
he is of no service to us
U
بکار ما نمیخورد
service
U
کمک
take into service
U
استخدام کردن
service
U
لوازم
service
U
نوکری یاری
service
U
عبادت تشریفات
service
U
بنگاه سرویس
service
U
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service
U
خدمت
service
U
قسمت یکان
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
out of service
<adj.>
U
ازکارافتاده
service
U
نظامی
out of service
<adj.>
U
خراب
[ازکارافتاده]
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
self service
U
خود یاوری
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
service
U
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
رسیدگی به
service
U
اداره
service
U
شعائر
service
U
سرویس
service
U
جنگی
service
U
تعمیر
service
U
ابلاغ
service
U
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
self service
U
تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
service
U
درخت سنجد وابسته بخدمت
self-service
U
تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service
U
ازاد
self-service
U
با انتخاب ازاد
self service
U
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
service
U
تعمیر کردن
service
U
روبراه ساختن
service
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com