Perdic | directive sending | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 35 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	directive sending U	فرستنده جهت دار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	sending U	گسیل داشتن
	sending U	ارسال نمودن
	sending U	مرخص کردن
	sending U	ارسال داشتن
	sending U	اعزام داشتن
	sending U	روانه کردن
	sending U	فرستادن
	sending-off U	اخراجبازیکنفوتبالاززمینبازیتوسطداور
	sending U	ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
	sending set U	فرستنده
	sending state U	کشور فرستنده
	sending state U	کشور اعزام کننده پرسنل
	spark sending U	تلگراف جرقهای
	impluse sending key U	تکمه ارسالی ضربه جریان
	directive U	دستور دهنده
	directive <adj.> U	وابسته به سرپرستی
	directive U	متضمن دستور امریه
	directive U	رهنمود
	directive U	راهنمای انجام کار دستورالعمل
	directive U	حکم امریه بخشنامه
	directive U	دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
	assembler directive U	رهنمود همگذار
	planning directive U	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
	initiating directive U	دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
	airworthiness directive U	دستورالعمل صلاحیت پرواز
	directive radiation U	تشعشع جهت دار
	directive planning U	برنامه ریزی هدایت شده
	directive gain U	تقویت انتن
	directive counseling U	مشاوره رهنمودی
	directive psychotherapy U	روان درمانی رهنمودی
	compiler directive U	رهنمود همگردانی
	budget directive U	دستورالعمل تهیه بودجه
	directive group therapy U	درمان رهنمودی گروهی
	directive effect of functional groups U	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy