Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
detail drawing
U
نقشه جزئیات
detail drawing
U
نقشه ریزه کاری
detail drawing
U
رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
detail drawing
U
رسم جزئیات
detail drawing
U
نقشه کشی جزئیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detail
U
یات را بیان کردن
detail
U
یات و مسیر یابی
detail
U
جزئیات
detail
U
بخش کوچکی از یک شرح
to detail something
U
چیزی را مفصل
[با همه جزییات]
شرح دادن
in detail
U
بتفضیل جزء جزء
in detail
U
مفصلا دسته دسته
detail
U
یات
detail
U
فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
detail
U
ریزه کاری
detail
U
جزء
detail
U
تفصیل
detail
U
جزئیات تفاصیل
detail
U
اقلام ریز
detail
U
حساب ریز
detail
U
شرح دادن
detail
U
بتفصیل شرح دادن
detail
U
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail
U
مشروح شرح جزئیات
detail
U
جزئی از اثر
detail
U
شرح کامل
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail
U
بیگاری
detail
U
بیگاری گرفتن
in the minutest detail
<idiom>
U
مو به مو
[با جزییات کامل]
In the minutest detail .
U
موبه مو ( دقیقا" )
anchor detail
U
بیگاری لنگر
anchor detail
U
تیم لنگر
anchor detail
U
نفرات مسئول لنگر
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
detail file
U
فایل جزئیات
detail diagram
U
نمودار جزئیات
detail file
U
پرونده جزئیات
detail view
U
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
small detail
U
جزء کوچک
large detail
U
جزء بزرگ
rare detail
U
جزء کمیاب
pit detail
U
کمک مربی تیراندازی
image detail
U
جزئیات تصویرتلویزیون
in great detail
U
با جزئیات مفصل
detail printing
U
چاپ جزئیات
detail part
U
قسمت مفصل
detail flowchart
U
نمودار جزئیات گردش برنامه
detail group
U
قسمت بیگاری
detail group
U
دسته ماموربیگاری
detail officer
U
افسر مشاغل
detail officer
U
افسر کارگزینی
detail officer
U
افسر مسئول گروه بیگاری
detail part
U
قسمت مشروح نامه یا مقاله
image detail
U
جزء تصویر
To speake in great detail.
U
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
drawing
U
رسم فنی
drawing
U
رسم کردن
drawing
U
کشیدن
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
حدیده کردن
drawing
U
قرعه کشی
drawing
U
ترسیم
drawing
U
طرح
drawing
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing
U
نقشه کشی
drawing
U
رسم
drawing
U
نقشه کارگاهی
drawing
U
نقشه
drawing
U
نقشه کشی فرش
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
drawing tools
U
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
instrumental drawing
U
نقشه کشی با اسباب
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
dy drawing lots
U
قرعه کشیدن
dy drawing lots
U
استقراع
loom drawing
U
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
engineering drawing
U
طراحی و نقشه کشی مهندسی
fine drawing
U
رفوگری
fair drawing
U
تصویر مناسب
method of drawing up
U
طرز تنظیم
mirror drawing
U
نقاشی از ایینه
pen drawing
U
سیاهقلم
tabular drawing
U
نقشه شیب
three view drawing
U
رسم فنی با سه نما
wash drawing
U
ابرنگ سیاه
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
working drawing
U
طرح ونقشه کار
workshop drawing
U
رسم کارگاهی
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
sectional drawing
U
رسم مقطعی
sectional drawing
U
رسم برشی
revised drawing
U
رسم اصلاح شده
revised drawing
U
رسم تجدید نظر شده
pencil drawing
U
طرح مدادی
pencil drawing
U
تصویر مدادی
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
drawing table
U
میز نقشه کشی
drawing pin
U
پونز
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
component drawing
U
رسم جزیی
component drawing
U
رسم قطعات
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
deep drawing
U
کشش عمیق
drawing bench
U
میز رسم
drawing blick
U
حلقه کشش
drawing blick
U
کشش
drawing card
U
چیز جالب توجه
drawing card
U
موجب جلب توجه
drawing card
U
جالب
art of drawing
U
هنر ترسیم رسم
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
drawing board
U
میز نقشه کشی
drawing board
U
تخته رسم
drawing boards
U
میز نقشه کشی
drawing boards
U
تخته رسم
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing
U
رسم مدادی
line drawing
U
نقاشی با مداد وقلم
line drawing
U
ترسیم خطی
drawing room
U
اطاق پذیرایی
drawing room
U
سالن پذیرایی
drawing rooms
U
اطاق پذیرایی
drawing curve
U
شابلون دایره و منحنی
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
drawing mill
U
دستگاه نورد کششی
drawing ink
U
مرکب رسم
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
drawing key
U
طرح اولیه
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
drawing materials
U
مواد اولیه نقشه کشی
drawing lots
U
قرعه کشی
drawing key
U
کپیه نقاشی
drawing office
U
دفتر نقشه کشی
drawing office
U
دفتر طراحی
drawing die
U
ماتریس کششی
drawing die
U
حدیده کششی
drawing goniometer
U
نقاله رسم
drawing set
U
دستگاه نقشه کشی
drawing quality
U
کیفیت کشش
drawing hand
U
دستی که زه را می کشد
drawing program
U
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
drawing press
U
پرس کششی
drawing pen
U
قلم رسم
drawing lines
U
خط کشی
back to the drawing board
<idiom>
U
کاری را از اول شروع کردن
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
deep drawing test
U
ازمایش کاسگری
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
cold drawing die
U
سردکشی
cold drawing die
U
حدیده
cold drawing bench
U
میز سردکشی
Back to the drawing board
<idiom>
U
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
double action drawing press
U
پرس کششی دوکاره
By trying to live like a king one ends by drawing .
<proverb>
U
آخر شاه منشى کاه کشى است .
double action cam drawing press
U
پرس کششی دو واکنشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com