English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
design stress resultant U تلاش محاسباتی
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resultant U جمع برداری
resultant U منتجه
resultant U بردار
resultant U برایند
resultant U حاصل منتج شونده
resultant U ناشی
resultant acceleration U شتاب خالص
stresses resultant U برایند تنشها
resultant of force U برایند نیرو
resultant acceleration U شتاب برایند
stress U فشار
mean stress U خستگی متوسط
stress U سختی پریشان کردن
stress U فشار روانی
stress U بار
stress U تقلا
stress U تاکید کردن
stress U قوت
stress U اهمیت تاکید
stress U مالیات زیادبستن
stress U مضیقه
stress U تنش
stress U تنش جسمانی- روانی
stress U فشار اوردن بر
stress U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress U خستگی
stress U تلاش
state of stress U حالت تنش
reynolds stress U تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
residual stress U تنش پس مانده
range of stress U دامنه تنش
radial stress U تنش شعاعی
racking stress U تنش جنبی
racking stress U تنش پهلویی
rupture stress U تنش گسیختگی
storm and stress U اشوب وغوغا
simple stress U تنش ساده
shrinkage stress U خستگی فرامد
shrinkage stress U خستگی جمع شدگی
shearing stress U تنش برشی
state stress U وضعیت تنش
shear stress U تنش ناشی از برش
shear stress U تنش برشی
principal stress U تنش اصلی
hoop stress U تنش مماسی
edge stress U تنش تیغه
hoop stress U تنش دایرهای
fiber stress U تنش تاری
euler stress U تنش اولر
engineering stress U تنش فاهری
effective stress U تنش موثر
dielectric stress U بار دی الکتریکی
inelastic stress U تنش ناکشسان
internal stress U تنش داخلی
longitudinal stress U تنش طولی
principal stress U خستگی اصلی
pre stress U پیش تنیدگی
permissible stress U خستگی قابل قبول
normal stress U تنش نرمال
normal stress U تنش شاغولی
neutral stress U تنش خنثی
stress in beam U تنش در تیرها
secondary stress U خستگی فرعی
to lay stress on something U بچیزی اهمیت دادن
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal stress U تنش حرارتی
temperature stress U تنش حرارتی یا دمایی
tensile stress U تنش کششی
tensile stress U خستگی کششی
to lay stress on something U چیزی راتاکید کردن
torsional stress U تنش پیچشی
yield stress U تنش تسلیم
viscous stress U تنش برش سیال
virtual stress U تنش مجازی
ultimate stress U تنش یک تکه از ماده در لحظه گسستگی یا شکست
ultimate stress U تاب
ultimate stress U تنش نهایی
transverse stress U تنش عرضی
tensile stress U تنش کششی مجاز
tangential stress U تنش مماسی
stress function U تابع تنش
stress distribution U توزیع تنش
stress curve U نمودار تنش
stress corrosion U خوردگی در اثر تنش
stress concentration U تمرکز تنش
stress intensity U شدت تنش
stress interview U مصاحبه تنش زا
tangential stress U خستگی مماسی
stress verse U قافیه موکد
stress verse U قافیه مشدد
stress tolerance U تحمل فشار روانی
stress testing U تست حساسیت
stress ratio U نسبت تنش
stress range U گستره تنش
stress of poverty U فشار بینوایی
stress circle U دایره تنش
circumferential stress U تنش پیرامونی
bending stress U تنش خمشی
axial stress U تنش محوری
bearing stress U تنش بردگاهی
bearing stress U تنش تکیه گاهی
alternating stress U تنش نوسان دار دائمی
alternating stress U تنش متناوب
working stress U تنش مجاز
allowable stress U تنش مجاز
admissible stress U تلاش قابل قبول
adhesive stress U نیروی چسبندگی
admissible stress U تنش پذیرا
adhesive stress U قدرت چسبندگی
bending stress U خستگی خمشی تلاش خمشی
cyclic stress U تنش تناوبی
compressive stress U فشار تراکمی
compressive stress U خستگی فشاری
compression stress U تنش فشاری
buckling stress U تنش خمشی
compressive stress U تنش فشاری
circumferential stress U خستگی دایرهای
buckling stress U تنش کمانش
breaking stress U بارگسیختگی
bond stress U تنش پیوستگی
cyclic stress U تنش دورهای
limit fatigue stress U حد دوام
acute stress reaction U واکنش حاد فشار روانی
limit creep stress U حد خزش
repetitive stress injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
repetitive stress injury U اسیب ناشی از فشار تکراری
longitudinal shearing stress U تنش برشی طولی
alternating stress test U ازمایش تنش متناوب
maximum limited stress U تنش حداکثر
horizontal shearing stress U تنش برش افقی
impluse voltage stress U تنش فشار ضربهای
stress strain curve U منحنی تنش به افزایش طول نسبی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
stress strain diagram U نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
ultimate tensile stress U تنش کشش نهایی
stress strain relation U رابطه تنش- کرنش
post traumatic stress disorder U اختلال فشار روانی پس اسیبی
design U ساخت
design U مدل
design U طرح ریزی کردن
before after design U طرح پیش- پس
design U طرح و محاسبه
design U طرح
design U خیال
design U تدبیر قصد
design U زمینه
design U طراحی
design U نقشه
design U :طرح
design U قصدکردن
design U مقصود
design U نقش نگار
design U نقشه کشیدن
design U پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design U مشابه 2979
design U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
design U طراحی محصولات
design U نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
design U پروژه طرح
design U طرح کردن
design U قصد کردن تعمد
design U طراحی کردن
design U قصد
design U نیت
design U عمد
design U : طرح کردن
design U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
design U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
design U تخصیص دادن
Stress reduces an employee's working capacity' U استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
miniature design U طرح مینیاتوری
lozenge design U طرح لوزی شکل [که به حالت های مختلف در طرح ها از آن استفاده می شود.]
Mingle design U طرح تلفیقی [ادغام کردن طرح ها با یکدیگر]
Minaret design U طرح مناره با الهام گرفتن از مساجد
tread design U طرحعاج
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
Millefleurs design U طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
anomal design U طرح تلفیقی
anomal design U طرح شلوغ و بدون تقارن
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
animal design U طرح حیواندار [شکل حیوان در فرش های حیواندار و گل باغی]
Miri design U طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
Mohtasham design U طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
Mosque design U طرح مسجد و گنبد
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
trefoil design U طرح های سه گوش [بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
vase design U طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
zara design U نقش محرمات [قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
environmental design U طراحی محیطی
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
scattered design U طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
rhomb design U طرح قاب لوزی [این طرح گاه مانند قاب خشتی کل متن را می پوشاند و گاه به تعداد محدود در مرکز فرش حالت یک ترنج را به آن می بخشد.]
Monumental design U طرح آثار باستانی
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
pine design U طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com