English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
right of entry U حق ورود
re entry U ورود
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry U عمل ورودی
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry U اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
re entry U اعاده تصرف
re entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U ورود
re-entry U اعاده تصرف
re-entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
no entry U ورودممنوع
entry U آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
entry U فقره
entry U چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry U دخول
entry U ادخال
entry U ورود
entry U راه راهرودر
entry U ثبت دردفتر ثبت
entry U مدخل
entry U شرکت کننده
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry U ورود راهرو
entry U قلم
entry U ثبت
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
post entry U ثبت پس از موقع
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of entry U بندرمحل ورود
port of entry U بندر مقصد
make an entry U وارد کردن
entry side U جهت دخول
entry side U جهت ورود
forcible entry U ورود عدوانی
forcible entry U هتک حرمت منازل
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
home use entry U اعلامیه مصرف
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
make an entry U ثبت کردن
key entry U دخول کلیدی
single entry U حسابداری فردی
entry door U در جلویی [ساختمان]
entry door U در ورودی
entry door U ورودی
lobby-entry U مدخل
lobby-entry U راهرو
gable-entry U راهروی ورودی
head-first entry U پرشباسر
feet-first entry U پرشسیخی
undefined entry U فقره تعریف نشده
to make an entry of U وارد
to make an entry of U کردن
to make an entry of U ثبت
single entry U حسابداری ساده
entry doors U در های ورودی
entry point U نقطه ورود
entry group U گروه واجد شرایط
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry fee U مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry condtion U شرط دخول
entry block U کنده مدخل
ease of entry U سهولت ورودبه یک صنعت
ease of entry U سهولت ورود
double entry U سیستم دفترداری دوبل
double entry U دفتر داری مضاعف
data entry U ثبت داده ها
data entry U داده دهی
data entry U ثبات داده ها ورود داده ها
entry instruction U دستورالعمل دخول
entry plan U طرح دخول به سر پل
entry plan U طرح ورود به بندر
barrier to entry U منع ورود به صنعت
entry point U نقطه دخول
bill of entry U افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of entry U افهارنامه ورودی
cost to entry U هزینه ورود
entry line U سطر ورودی
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
entry keydoard U صفحه کلیدورودی
entry keydoard U صفحه کلید ادخال
to refuse somebody entry [admission] U کسی را در مرز برگرداندن
customs entry form U افهارنامه گمرکی
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
end lobby-entry U مدخل
data entry device U دستگاه داده دهی
clear-entry key U کلیدصفحههوشیار
forceble entry and detainer U تصرف عدوانی
law of prior entry U قانون تقدم ورود
remote job entry U ادخال کار از دور
remote job entry U وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
forcible entry and detainer U ید عدوانی
double entry table U جدول دو سویی
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
direct data entry U داده دهی مستقیم
data entry specialist U متخصص داده دهی
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
data entry operator U متصدی داده دهی
data entry mode U حالت ثبت داده ها
forceble entry and detainer U هتک حرمت منازل
data entry form U فرم ورودی داده ها
entry level jobs U شغلهای غیر تخصصی
fast data entry control U کنترلدخولاطاعاتسریع
To make a forcible entry into a building. U بزور وارد ساختمانی شدن
fine data entry control U کنترلدخولاطلاعاتعالی
facilitator [of illegal migration/immigration / entry] [British E] U قاچاقچی آدم [در سر مرز]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com