English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dedicated lines U خطوط اختصاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dedicated U کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
dedicated U تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار
dedicated U کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
dedicated U برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
dedicated U اختصاصی
dedicated U وقف شده
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
dedicated U خط ارتباطی برای کار خاص
a dedicated line U یک خط [سیم] اختصاصی
a dedicated server U [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
dedicated assets U دارایی وقف شده
dedicated system U سیستم اختصاصی
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
dedicated computer U کامپیوتر اختصاصی
dedicated device U دستگاه اختصاصی
a dedicated wiring circuit U یک مدار الکتریکی اختصاصی
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
dedicated file server U خدمتگذار فایل اختصاصی
lines U خط انداختن در
lines U اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines U محصول
lines U لاین
by-lines U خط دوم یافرعی
by-lines U خط فرعی راه اهن
by-lines U کار یاشغل اضافی وزائد
outside lines U خطوط حمله
lines U رشته
lines U سطر
lines U پوشاندن
lines U استرکردن
lines U ترازکردن
lines U اراستن
lines U جاده
lines U بخط کردن
lines U خط دار کردن
lines U : خط کشیدن
lines U لجام
lines U دهنه
lines U طناب سیم
lines U رسن
lines U ریسمان
lines U رشته بند
lines U : خط
lines U شعبه
lines U ردیف
lines U خط
lines U لوله منفردی در سیستم سیالات
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines U نسب
lines U خط زدن
lines U حدود رویه
lines U طرز
lines U جبهه جنگ
lines U سیم
lines U طناب خط
lines U در سمت
lines U خط صف
lines U صفی در خط
front lines U خط مقدم جبهه
hard lines U بدبختی
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
lines man U سرباز صف
lines of communication U خطوط مواصلاتی
lines of force U خطوط نیرو
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
striped lines U خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
guide lines U دستورالعملها
ghost lines U نوارهای فسفردار
grid lines U خطوط شبکه
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
front lines U خطوط جلو جبهه
front lines U خطوط مقدم
frapping lines U طناب تعادل کمکی ناو
guide lines U خط مشیها
hard lines U سختی
lines of force U خطوط قوا
load lines U علایم بارگیری
marriage lines U گواهی نامه عروسی
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
hot lines U تلفن قرمز
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
fuel lines U خطوطسوخت
lines of latitude U خطوطعرضجغرافیایی
lines of longitude U خطوططولجغرافیایی
suspension lines U خطوطآویزان
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
curvature lines U خطوط منحنی
two parallel lines U دو خط موازی
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
symmetry lines U خطوط تقارن
open lines U خطوط باز شطرنج
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
passage of lines U عبور از خط
passage of lines U عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
retrace lines U خطهای بازگشتی
return lines U خطهای بازگشتی
side lines U محوطه بیرون از خط کناری
spectral lines U خطوط طیفی
stream lines U خطوط جریان
curvature lines U خطوط مدور
picket lines U خط دستکها
plumb lines U ریسمان شاغول
branch lines U خط فرعی
branch lines U شاخه
power lines U خط جریان قوی
party lines U خط خصوصی تلفن
party lines U خط مشترک
party lines U خط دستهای
clothes lines U ضبه زدن و انداختن حریف
main lines U نهر اصلی
main lines U نهر مادر
main lines U کانال اصلی
main lines U خط اصلی
plumb lines U خط عمودی
plumb lines U شاقول
picket lines U خط پرچین
picket lines U خط نرده ها
picket lines U صف کارگران اعتصابی
production lines U خط تولید
assembly lines U تیمار خط
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U خط مونتاژ
assembly lines U خط کلی
assembly lines U خط تولید
punch-lines U لب مطلب
punch-lines U جمله اساسی واصلی
contour lines U خط هم ارتفاع
cotidal lines U خطوط هم مد
cotidal lines U خطوط مدیکسان
dark lines U خطوط تاریک
plumb lines U خط قائم
drawing lines U خط کشی
contour lines U منحنی تراز
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
extension lines U خطوط دنباله
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
flow lines U خطوط جریان
flying lines U لولههای متحرک
contour lines U خطوط میزان منحنی
absorption lines U طیف جذبی
absorption lines U خطوط دراشامی
active lines U خطهای فعال
adjacent lines U خطهای مجاور
balmer lines U خطوط بالمر
party lines U مرز مشترک
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
emission spectrum lines U خطوط نشری
chisel marking fine lines U پرداز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com