English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
date labour U کار روز مزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labour U حزب کارگر
in labour U در حال زایمان
labour U کارگر عمله
labour U درد زایمان
f.labour U بیگاری
labour U زحمت کوشش
labour U رنج
labour U کار
in labour U سر زا
labour U کارگر
labour U نیروی انسانی
labour U کوشش کردن
labour U تقلاکردن
labour U زحمت کشیدن
unskilled labour U کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
direct labour U دستمزد مستقیم
day labour U کار روزمزد
bonded labour U کارکردندرقبالپولیکهقبلاقرضگرفتهشده
hard labour U اعمال شاقه
labour saving U کار کم کن رنج گاه
labour-saving U کار کم کن رنج گاه
casual labour U کارگر اتفاقی
casual labour U کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
common labour U کارگر عمومی
indirect labour U کار غیرمستقیم
labour day U روز کارگر
slave labour U بردهداری
labour-intensive U صنعتیکهبهتعدادکارگرزیادینیازمنداست
labour market U متقاضیکار
labour force U مردمیکهتوانائیکارکردندارند
unskilled labour U نخواهد
unskilled labour U کارهایی که استادی
unpaid labour U بیگار
labour office U اداره کارگزینی
labour law U حقوق کار
labour law U قانون کار
labour code U قانون کار
labour act U قانون کار
manual labour U امضای دستی
indirect labour U هزینه دستمزد غیرمستقیم
forced labour U کار اجباری
forced labour U بیگاری
premature labour U زاییمان پیش از موعد طبیعی
skilled labour U کارگر ماهر
statute labour U بیگار
statute labour U بیگاری
statute labour U کار اجباری
unpaid labour U بیگاری
labour union U اتحادیه کارگران
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
division of labour U تقسیم کار
divisions of labour U تقسیم کار
Labour Party U حزب کارگر
labour is often the father of pleasure <proverb> U مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
child labour legislation U قانون مربوط به کارخردسالان
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
labour intensive industry U صنعت کاربر
to labour [British English] U در کار رنج بردن [زحمت کشیدن ]
up-to-date U تصحیح شده
up to date U تازه
the date was not specified U نشده بود
up to date U بهنگام
up to date U تصحیح شده
up to date U مطابق روز
value date U تاریخ اجرا والور
up to date U متداول
value date U تاریخ ارزش
up to date U مطابق اخرین طرز
up to date U جدید
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
date U فرمان DATE
date U قرار دادن داده در یک متن
date U نخل تاریخ
date U زمان
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date U مدت معین کردن
date U سنه
date U تاریخ
date U موعد
no date U بی تاریخ
of even date U دارای همان تاریخ
date U افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date U در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date U قدیمی
date U خرما
date U تاریخ روز و ماه و سال
date U درخت خرما
up to date U تجدید نظر کردن
up-to-date U بهنگام
out of date U منقضی شده
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
She will only date you if you ... U او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
up-to-date U جدید
up-to-date U مطابق اخرین طرز
best-by date U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
up-to-date U متداول
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date U تازه
up to date U امروزی تازه مطابق روز
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
up-to-date U تجدید نظر کردن
out of date U از مد افتاده
up-to-date U مطابق روز
out of date U منسوخه
out-of-date <idiom> U از مد افتاده (دمد)
out of date U از تاریخ گذشته
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
out of date U قدیمی
post date U تاریخ اینده گذاشتن
maturity date U تاریخ سررسید
date [appointment] U وعده ملاقات
best-before date [BBD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
maturity date U موعد
letter of even date U نامه همین تاریخ
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
date of birth U تاریختولد
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
date stamp U مهرتاریخ
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
date tree U درخت خرما
sell-by date U فروشبراساستاریخمصرف
date-stone U [سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
date of birth U تاریخ تولد
termination date U تاریخ پایان
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
system date U تاریخ سیستم
date [appointment] U قرار ملاقات
schedule date U موعد طبق برنامه
sailing date U تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
date [appointment] U تاریخ
post date U پیش تاریخ کردن
Date of departure . Departure date. U تاریخ عزیمت (روز حرکت )
blind date U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
date of acquisition U تاریخ خریداری
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
date of maturity U موعد
date of maturity U تاریخ انقضاء
date of maturity U موعد پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
date of shipment U تاریخ حمل
date palm U درخت خرما
date labourer U معادل daysman
date labourer U کارگر روزمزد
date of issuance U تاریخ صدور
acceptance date U تاریخ قبولی
backdating date U پیش تاریخ
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date U تاریخ ترفیع
closing date U تاریخ انقضاء
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
completion date U تاریخ تکمیل
completion date U تاریخ انجام کار
creation date U تاریخ افرینش
creation date U تاریخ ایجاد
critical date U مدت زمان بحرانی
date in issuing U تاریخ صدور
date plum U خرماندو
due date U موعدمقرر
due date U تاریخ تادیه
effective date U تاریخ اجرا
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
expiration date U تاریخ انقضا
expiry date U تاریخ انقضاء
expiry date U سررسید
due date U سررسید
from the date on wards U از این تاریخ به بعد
julain date U تاریخ ژولین
delivery date U تاریخ تحویل
due date U تاریخ سررسید
julain date U تقویم ژولین
due date U موعد مقرر
due date U سر رسید
current date U تاریخ جاری
date of maturity U تاریخ سررسید
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
due at a specified date after sight U وعده دار
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
expiry date of the credit U تاریخ انقضای اعتبار
date time group U گروه ساعت و زمان
due at a specified date after sight U موجل
to date a letter forward U کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن
Date and place of departure. U تاریخ ؟ محل حرکت
due at a specified date after sight U مدت دار
date of change of acountability U تاریخ تسویه حساب
date time group U گروه تاریخ و زمان
date on which a bill falls due U موعد پرداخت برات یا سفته
minimum durability date [MDD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com