English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
data entry operator U متصدی داده دهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data entry U داده دهی
data entry U ثبات داده ها ورود داده ها
data entry U ثبت داده ها
data entry mode U حالت ثبت داده ها
direct data entry U داده دهی مستقیم
data entry specialist U متخصص داده دهی
data entry device U دستگاه داده دهی
data entry form U فرم ورودی داده ها
fast data entry control U کنترلدخولاطاعاتسریع
fine data entry control U کنترلدخولاطلاعاتعالی
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry U عمل ورودی
entry U اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry U آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
no entry U ورودممنوع
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
right of entry U حق ورود
re entry U ورود
re entry U اعاده تصرف
re entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U اعاده تصرف
re-entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
entry U ورود راهرو
re-entry U ورود
entry U دخول
entry U ورود
entry U راه راهرودر
entry U مدخل
entry U ثبت دردفتر ثبت
entry U چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry U فقره
entry U قلم
entry U ادخال
entry U شرکت کننده
entry U ثبت
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operator U شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
operator U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operator U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operator U گرداننده
operator U تلفنچی
operator U کاربر
operator U عملگر [ریاضی]
operator U اپراتور
operator U متصدی
operator U نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operator U متصدی
operator U متصدی دستگاه
operator U تلگرافچی
operator U پخشگر
operator U مجری
operator U تلفن چی
operator U عمل کننده
operator U گرداننده
operator U عمگر
operator U خدمه وسیله
operator U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
operator U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
operator U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
operator U عملگر
operator U عامل
operator U اپراتور
operator U کارگردان
operator U متصدی ماشین
bill of entry U افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
single entry U حسابداری ساده
feet-first entry U پرشسیخی
to make an entry of U ثبت
barrier to entry U منع ورود به صنعت
make an entry U ثبت کردن
make an entry U وارد کردن
to make an entry of U وارد
to make an entry of U کردن
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
head-first entry U پرشباسر
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of entry U بندرمحل ورود
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
undefined entry U فقره تعریف نشده
port of entry U بندر مقصد
post entry U ثبت پس از موقع
bill of entry U افهارنامه ورودی
single entry U حسابداری فردی
cost to entry U هزینه ورود
gable-entry U راهروی ورودی
lobby-entry U راهرو
entry group U گروه واجد شرایط
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry fee U مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry condtion U شرط دخول
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت دخول
entry side U جهت ورود
entry instruction U دستورالعمل دخول
entry keydoard U صفحه کلید ادخال
entry door U در ورودی
entry door U ورودی
entry keydoard U صفحه کلیدورودی
entry line U سطر ورودی
entry plan U طرح ورود به بندر
entry plan U طرح دخول به سر پل
entry door U در جلویی [ساختمان]
entry doors U در های ورودی
forcible entry U ورود عدوانی
forcible entry U هتک حرمت منازل
lobby-entry U مدخل
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
double entry U دفتر داری مضاعف
double entry U سیستم دفترداری دوبل
entry point U نقطه دخول
ease of entry U سهولت ورود
key entry U دخول کلیدی
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
ease of entry U سهولت ورودبه یک صنعت
entry block U کنده مدخل
home use entry U اعلامیه مصرف
redirection operator U عملگر تعیین جهت
unary operator U عملگر یگانی
telephone operator U تلفن چی
dyadic operator U عملگر دوتایی
telegraph operator U تلگرافچی
relational operator U عملگر رابطهای
operator console U کنسول اپراتور
radio operator U بی سیم چی
inequality operator U نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
keypunch operator U منگنه زن
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
laplace operator U عملگر لاپلاس
machine operator U اپراتور ماشین
machine operator U اپراتوردستگاه
machine operator U کارگردان ماشین
logical operator U عملگر منطقی
logic operator U اپراتور منطقی
impedance operator U اپراتورامپدانس
impedance operator U اپراتور مقاومت
monadic operator U عملگر تکین
radio operator U متصدی بی سیم
radar operator U متصدی رادار
machine operator U متصدی ماشین
operator console U پیشانه اپراتور
operator console U پیشانه متصدی
operator command U فرمان متصدی
nand operator U عملگر نقیض و
n ary operator U عملگر N تایی
monadic operator U اپراتور منط قی فقط با یک عملوند
monadic operator U عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
lathe operator U تراشکار
incentive operator U مقاطعه چی
tour operator U شرکتیکهاوقاتتعطیلراتنظیممیکند
operator on incentive U مقاطعه کار
differential operator U عملگر دیفرانسیلی [ریاضی]
incentive operator U مقاطعه کار
console operator U اپراتور کنسول
conditional operator U عملگر شرطی
operator on incentive U مقاطعه چی
computer operator U اپراتور کامپیوتر
comparison operator U عملگر مقایسه
concatenation operator U عملگر الحاقی
operator on incentive U پیمانکار
Laplace operator U عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
incentive operator U پیمانکار
boolean operator U عملگر بول
aggregate operator U عملگر جمعی
arithmetic operator U اپراتور محاسباتی
comparison operator U عملگرمقایسهای
arithmetic operator U عملگرمحاسباتی
clock operator U تنظیمکنندهوقت
assignment operator U عملگر جایگزینی
arithmetic operator U نشان حسابی عملگر ریاضی
arithmetic operator U عملگرحسابی
wireless operator U اپراتور بی سیم
winch operator U driver winch
operator's cab U بیلمکانیکیعملیاتی
binary operator U عملگر دوتایی
binary operator U عملگر دودوئی
boolean operator U عملگر بولی
annihilation operator U عملگر نابودی
boolean operator U عملگر جبر بول
amateur operator U تفنن گر
double entry table U جدول دو سویی
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
end lobby-entry U مدخل
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
to refuse somebody entry [admission] U کسی را در مرز برگرداندن
forcible entry and detainer U ید عدوانی
law of prior entry U قانون تقدم ورود
entry level jobs U شغلهای غیر تخصصی
customs entry form U افهارنامه گمرکی
remote job entry U ادخال کار از دور
clear-entry key U کلیدصفحههوشیار
remote job entry U وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com