Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dark green
U
سبزسیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at dark
U
درشب
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
dark
<adj.>
U
رنگ تیره
It is getting dark .
U
هوادارد تاریک می شود
at dark
U
هنگام شب
in the dark
U
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
dark
U
تیره کردن تاریک کردن
dark
<adj.>
U
تیره
dark
U
تاریک
to keep dark
U
پنهان ماندن
one in the dark
U
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
It is getting dark.
U
هواتاریک می شود
in the dark
<idiom>
U
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
dark hued
U
تیره رنگ
dark hued
U
سیه فام
dark brown
U
رنگ قهوه ای تیره
dark lines
U
خطوط تاریک
dark room
U
تاریکخانه عکاسی
dark fibre
U
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber
U
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark current
U
جریان تاریک
dark coloured
U
سیاه رنگ
dark burn
U
خستگی
dark bulb
U
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark blue
سرمه ای
dark blue
U
ابی سیر
dark room
U
اتلیه
dark beige
U
رنگ کرم یا بژ تیره
dark secret
U
راز نهان
dark age
U
دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
dark glasses
عینک آفتابی
Try to be home before dark.
U
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
A shot in the dark
U
تیری درتاریکی
We lost our way in the dark.
U
راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
dark horse
<idiom>
U
کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
shot in the dark
<idiom>
U
تیری درتاریکی
whistle in the dark
<idiom>
U
سعی درفراموش کردن ترس
pitch dark
U
سیاه
dark horse
U
تودار
dark horse
U
مرموز
dark horse
U
آب زیر کاه
pitch dark
U
قیرگون
to grow dark
U
تاریک شدن
dark adaptation
U
تطبیق با تاریکی
pitch dark
U
تاریک
dark grey
U
رنگ موشی
the dark continent
U
افریقا
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
Dark Ages
U
ادوارتاریک
dark grey
U
رنگ خاکستری تیره
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
the dark ages
U
قرون وسطی
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
dark adaptation
U
عادت کردن به تاریکی
faraday dark space
U
فضای تاریک فارادی
I am in the dark. Iam not in the picture.
U
من در جریان نیستم
I bumped into the table in the dark.
U
تو تاریکی خوردم به میز
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
dark trace screen
U
صفحه تصویر تاریک
dark trace tube
U
لامپ تصویر تاریک
In the dark corner of the room .
U
در گوشه تاریک اطاق
hittorf dark space
U
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
U
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
U
فضای تاریک هیتورف
electrode dark current
U
جریان تاریک
crookes dark space
U
فضای تاریک کاتد
cathode dark space
U
فضای تاریک کاتد
aston dark space
U
فضای تاریک استن
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
anode dark space
U
فضای تاریک اند
through the green
U
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green
U
سبز
green
<idiom>
U
green
U
تازه
green
U
ترو تازه نارس
green
U
بی تجربه
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
U
معتدل
green
U
سبزه چمن
green
U
سبز کردن
green
U
سبزشدن
green
U
خرم
green
U
سبزیجات
green PC
U
رایانه زیست بوم دوستانه
green PC
U
رایانه سبز
green
U
رنگ سبز
village green
U
میدان دهکده
malachite green
U
سبز مالاشیت
long green
U
دلار کاغذی پشت سبز
Green Berets
U
سبز کلاهان
green cards
U
کارت سبز
green peppers
U
فلفل سبز
green pepper
U
فلفل سبز
green card
U
کارت سبز
mead green
U
سبز چمنی
olive green
U
رنگ سبز زیتونی روشن
pomona green
U
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green
U
رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green
U
رنگ سبز مایل بابی
practice green
U
شروعبهسبزشدن
pea green
U
زرد مایل بسبز
pace of the green
U
سرعت گوی
pea green
U
سبز نخودی
to incline to green
U
بسیبزی زدن
to incline to green
U
یا مایل بودن
green ball
U
توپسبز
green beam
U
شعلهیسبز
green cabbage
U
کلمسبز
Green Paper
U
برگهنظرخواهی
green with envy
U
از حسادت ترکیدن
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
deep green
U
رنگ سبز تند و تیره
prophet's green
U
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture
U
معماری سبز
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof
U
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans
U
لوبیا سبز
to turn green
U
سبز رنگ شدن
green stool
U
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
green with envy
<idiom>
U
green thumb
<idiom>
U
green peas
U
نخودفرنگی
green russula
U
نوعیقارچسبز
green space
U
فضایسبز
green walnut
U
گردویتازه
bottle green
U
سبزپررنگ
Green Beret
U
تکاور - کماندو
green fingers
U
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Party
U
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad
U
سالادسبز
Light green.
U
رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green .
U
آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass .
U
کنار چمن های سبز وخرم
long green
U
اسکناس پشت سبز
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green dragon
U
فیل گوش
green dragon
U
ارن
green crop
U
علیق سبز
green crop
U
علف تازه
green corn
U
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete
U
بتن تر
green concrete
U
بتن تازه
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
green dragon
U
لوف کبیر
green dragon
U
درافیون
green jaundice
U
یرقان سبز
green jaundice
U
سبزی
green house
U
گرمخانه
green house
U
گلخانه
green gun
U
لوله پرتاب سبز
green flag
U
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed
U
حسود
green eye
U
حسد
green eye
U
رشک
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone
U
نیزه ماهی
green light
U
چراغ سمت راست
bromocresol green
U
سبز برموکرزول
almond green
U
رنگ مغز پستهای
bowling green
U
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green
U
سبز نخودی
green belts
U
کمربند سبز
green belt
U
کمربند سبز
green revolution
U
انقلاب سبز
drive the green
U
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green
U
زمردی
green blind
U
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice
U
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean
U
لوبیای سبز
green alga
U
جلبک سبز
grass green
U
رنگ سبز چمنی
forest green
U
رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green
U
سبز زیتونی
emerald green
U
سبززمردی
emerald green
U
زمردین
putting green
U
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
kendal green
U
پارچه پشمی سبزرنگ
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff
U
سبزی
green stuff
U
سبزیجات
green tea
U
چای سبز
green tea
U
چایی سبز
putting green
U
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle
U
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable
U
سبزی خوراکی
green vitriol
U
زاج سبز
green wood
U
چوب تر
in the green tree
U
سرسبز
in the green tree
U
خوشبخت
in the green tree
U
بخت سبز
jade green
U
رنگ سبز یشمی
jade green
U
رنک سبزمایل به ابی
green soap
U
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green peak
U
دارکوب سبز
green phosphor
U
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room
U
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green pea
U
نخود سبز
green old wound
U
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com