English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
daily wage U مزد روزانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
daily <adj.> <adv.> U روزبروز
daily <adj.> <adv.> U بطور یومیه
daily <adj.> <adv.> U بطور روزانه
daily <adj.> <adv.> U روزانه
mean daily U متوسط روزانه
daily U روزنامه یومیه
on a daily basis <adv.> U بطور یومیه
on a daily basis <adv.> U روزبروز
daily prayer U نمازهای یومیه
on a daily basis <adv.> U روزانه
on a daily basis <adv.> U همه روز
daily bread U روزی
daily bread U نان یارزق روزانه
daily pay U دستمزد روزانه
on a daily basis <adv.> U بطور روزانه
daily round U کارهای روزانه
the daily paper U جریده یومیه
the daily paper U روزنامه
daily order U دستور روز
on a daily basis <adv.> U روز به روز
daily routine U عادت جاری روزانه
daily storage U مخزن روزانه
daily round U گردش روزانه
on a daily basis <adv.> U هر روز
daily flood peak U بیشینه روزانه سیل
time for the second daily prayer U فهر
daily news paper U روزنامه یومیه
daily position summary U خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
daily flood peak U حداکثر سیل روزانه
daily movement summary U خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
average daily traffic [ADT] U متوسط ترافیک روزانه
wage U مزد
specified wage U اجرت المسمی
just wage U مزد عادلانه
wage U اجر
wage U اجیر کردن
wage U دستمزد
wage U جنگ برپا کردن
wage U حمل کردن
wage U کار مزد دسترنج
wage U اجرت
wage U ضمانت حسن انجام کار
wage U اجرت کارمزد
wage good U کالای مزدی
wage policy U سیاست دستمزد
wage market U بازار دستمزد
wage level U سطح مزد
wage index U شاخص دستمزد
wage income U درامدمربوط بکار
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage incentive U انگیزه مزد
wage good U کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
wage funds U وجوه دستمزد
wage funds U مایه دستمزد
wage rate U نرخ مزد
wage rate U نرخ دستمزد
to wage a campaign U لشکرکشی کردن
wage-packet U پاکتیکهحقوقرادرآنمیگذارند
wage tax U مالیات بر مزد
wage system U نظام پرداخت دستمزد
wage standard U دستمزد استانده
wage stabilization U تثبیت مزد
wage stabilization U ثبات دستمزد
wage share U سهم مزد
wage rigidity U انعطاف ناپذیری مزد
cash-wage U دستمزد نقدی
living wage U مزدکافی برای امرار معاش
wage ceiling U سقف دستمزد
wage bill U لیست حقوق
wage bargain U چانه زنی دستمزد
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
wage agreement U قرارداد دستمزد
to wage war U دست بجنگ زدن
to wage war U جنگ کردن
rate of wage U نرخ دستمزد
nonflexible wage U مزد انعطاف ناپذیر
nominal wage U مزد اسمی
money wage U مزد پولی
minimum wage U حداقل دستمزد
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
annual wage U دستمزد سالانه
living wage U مزد امرارمعاش
living wage U مزد معیشت
wage ceiling U حداکثر دستمزد
real wage U مزد واقعی
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage differentials U اختلاف در دستمزد
wage cuts U کاهش دستمزد
wage earner U اجیر
wage earners U مزد بگیران
wage earners U حقوق بگیران
wage determination U تعیین دستمزد
wage control U کنترل دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
base wage rate U حداقل دستمزد
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
rate of money wage U نرخ مزد پولی
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage price spiral U قیمت
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
wage price guideline U راهنمای مزد
wage price guideline U قیمت
reasonable of average wage fair U اجرت المثل
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . U مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com